الٓرۚ تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ وَقُرۡءَانٖ مُّبِينٖ
الف، لام، را[1]، اين آيات كتاب، و قرآن مبين است
1- ـ اين حروف به نام حروف مقطعه ياد مىشوند.
رُّبَمَا يَوَدُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡ كَانُواْ مُسۡلِمِينَ
چه بسا كساني كه كافر شدند، آرزو ميكنند كه ايكاش مسلمان ميبودند
ذَرۡهُمۡ يَأۡكُلُواْ وَيَتَمَتَّعُواْ وَيُلۡهِهِمُ ٱلۡأَمَلُۖ فَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ
بگذار تا بخورند، و خوشگذراني كنند، و آرزوها سرگرم شان سازد، پس به زودي خواهند دانست
وَمَآ أَهۡلَكۡنَا مِن قَرۡيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٞ مَّعۡلُومٞ
و ما [مردم] هيچ شهري را هلاك نكرديم، مگر آنكه اجل مكتوب معيني داشتند
مَّا تَسۡبِقُ مِنۡ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسۡتَـٔۡخِرُونَ
اجل هيچ مردمي نه پيشتر براي آنان ميرسد، و نه هم به تأخير ميافتد
وَقَالُواْ يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِي نُزِّلَ عَلَيۡهِ ٱلذِّكۡرُ إِنَّكَ لَمَجۡنُونٞ
و [كافران] گفتند: اي كسي كه قرآن بر تو نازل شده است، به يقين تو ديوانه اي
لَّوۡمَا تَأۡتِينَا بِٱلۡمَلَـٰٓئِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّـٰدِقِينَ
اگر راست ميگويي چرا فرشتگان را نزد ما نميآوري
مَا نُنَزِّلُ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةَ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَمَا كَانُوٓاْ إِذٗا مُّنظَرِينَ
ما فرشتگان را جز به حق نازل نميكنيم، و در اين حالت ديگر فرصت داده نميشوند
إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ
به يقين ما قرآن را نازل كرديم، و به يقين ما نگهبان آن ميباشيم
وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ فِي شِيَعِ ٱلۡأَوَّلِينَ
و به يقين پيش از تو در امتهاي پيشين [پيامبراني را] فرستاديم
وَمَا يَأۡتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ
و هيچ پيامبري براي شان نميآمد، مگر آنكه او را مسخره ميكردند
كَذَٰلِكَ نَسۡلُكُهُۥ فِي قُلُوبِ ٱلۡمُجۡرِمِينَ
و به اين گونه [استهزاء كردن را] در دل مجرمان راه ميدهيم
لَا يُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَقَدۡ خَلَتۡ سُنَّةُ ٱلۡأَوَّلِينَ
به اين [قرآن] ايمان نميآورند، و به يقين راه و روش پيشينيان [نيز] چنين بوده است
وَلَوۡ فَتَحۡنَا عَلَيۡهِم بَابٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ فَظَلُّواْ فِيهِ يَعۡرُجُونَ
و اگر دري از آسمان براي آنان بگشاييم، و پيوسته در آن بالا بروند
لَقَالُوٓاْ إِنَّمَا سُكِّرَتۡ أَبۡصَٰرُنَا بَلۡ نَحۡنُ قَوۡمٞ مَّسۡحُورُونَ
باز هم خواهند گفت به يقين كه ما چشم بندي شده ايم، بلكه ما مردمي هستيم كه سحر شده ايم
وَلَقَدۡ جَعَلۡنَا فِي ٱلسَّمَآءِ بُرُوجٗا وَزَيَّنَّـٰهَا لِلنَّـٰظِرِينَ
و به تحقيق كه در آسمان برجهايي قرار داديم، و آنها را براي بينندگان بياراستيم
وَحَفِظۡنَٰهَا مِن كُلِّ شَيۡطَٰنٖ رَّجِيمٍ
و آنها را از هر شيطان رجيمي محافظت كرديم
إِلَّا مَنِ ٱسۡتَرَقَ ٱلسَّمۡعَ فَأَتۡبَعَهُۥ شِهَابٞ مُّبِينٞ
مگر كسي كه دزدانه گوش فرادهد، كه [در اين صورت] شهاب آشكاري او را دنبال ميكند
وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا وَأَلۡقَيۡنَا فِيهَا رَوَٰسِيَ وَأَنۢبَتۡنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيۡءٖ مَّوۡزُونٖ
و زمين را گسترانيديم، و در آن كوههاي استواري قرار داديم، و در آن از هر چيزي به طور سنجيدة[1] رويانيديم
1- ـ به شكل معين، و مقدار معين، و به هدف معينى مىباشد.
وَجَعَلۡنَا لَكُمۡ فِيهَا مَعَٰيِشَ وَمَن لَّسۡتُمۡ لَهُۥ بِرَٰزِقِينَ
و در آن براي شما، و براي كساني كه شما روزي دهندة آنها نيستيد، اسباب معيشت فراهم نموديم
وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَمَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلَّا بِقَدَرٖ مَّعۡلُومٖ
و هيچ چيزي نيست، مگر آنكه گنجينه هاي آن در نزد ما است، و ما آنرا جز به اندازة معلومي نازل نميكنيم
وَأَرۡسَلۡنَا ٱلرِّيَٰحَ لَوَٰقِحَ فَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَسۡقَيۡنَٰكُمُوهُ وَمَآ أَنتُمۡ لَهُۥ بِخَٰزِنِينَ
و ما باد ها را بارور كننده [براي ابر ها و گياهان] فرستاديم، و از آسمان آبي نازل ساختيم، و شما را به آن سيراب ساختيم، و شما نگهدارندة آن نيستيد
وَإِنَّا لَنَحۡنُ نُحۡيِۦ وَنُمِيتُ وَنَحۡنُ ٱلۡوَٰرِثُونَ
و به يقين ما هستيم كه زنده ميكنيم، و ميميرانيم، و ما وارث [جهانيان] هستيم
وَلَقَدۡ عَلِمۡنَا ٱلۡمُسۡتَقۡدِمِينَ مِنكُمۡ وَلَقَدۡ عَلِمۡنَا ٱلۡمُسۡتَـٔۡخِرِينَ
و به يقين (حال) گذشتگان شما را دانسته ايم، و به يقين [حال] آيندگان را هم دانسته ايم
وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحۡشُرُهُمۡۚ إِنَّهُۥ حَكِيمٌ عَلِيمٞ
و [اي پيامبر!] همانا پروردگار تو، همة آنان را [در قيامت] حشر ميكند، همانا او باحكمت دانا است
وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن صَلۡصَٰلٖ مِّنۡ حَمَإٖ مَّسۡنُونٖ
و به يقين ما انسان را از گِل خشکيدة که از گِل بوي ناكي بود، آفريديم
وَٱلۡجَآنَّ خَلَقۡنَٰهُ مِن قَبۡلُ مِن نَّارِ ٱلسَّمُومِ
و جن را پيش از اين از آتش سوزان آفريديم
وَإِذۡ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَـٰٓئِكَةِ إِنِّي خَٰلِقُۢ بَشَرٗا مِّن صَلۡصَٰلٖ مِّنۡ حَمَإٖ مَّسۡنُونٖ
و [اي پيامبر!] آن زماني را به ياد آور كه پروردگارت به فرشتگان فرمود: همانا من آفرينندة بشري هستم كه از گل خشكيدة لجن بويناكي است
فَإِذَا سَوَّيۡتُهُۥ وَنَفَخۡتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُۥ سَٰجِدِينَ
و چون آنرا درست كردم، و از روح خود در او دميدم، براي او سجده كنيد
فَسَجَدَ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ كُلُّهُمۡ أَجۡمَعُونَ
پس همة فرشتگان با هم سجده كردند