فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٖ وَأَنۢبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنٗا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّاۖ كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيۡهَا زَكَرِيَّا ٱلۡمِحۡرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزۡقٗاۖ قَالَ يَٰمَرۡيَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَٰذَاۖ قَالَتۡ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ إِنَّ ٱللَّهَ يَرۡزُقُ مَن يَشَآءُ بِغَيۡرِ حِسَابٍ
پس پروردگارش به نيكوترين وجهي از او را قبول كرد، و او را به بهترين وجهي پرورش داد، و زكريا را به سرپرستي او برگماشت، هرگاه كه زكريا وارد محرابش ميشد، در نزدش [مريم] غذايي مييافت، گفت: اي مريم! اين غذا از كجا برايت آمده است؟ گفت: اين [غذا] از نزد الله است؛ زيرا الله كسي را كه بخواهد بدون حساب روزي ميدهد
هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُۥۖ قَالَ رَبِّ هَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةٗ طَيِّبَةًۖ إِنَّكَ سَمِيعُ ٱلدُّعَآءِ
در آنجا زكريا به پروردگارش دعاء كرد و گفت: پروردگارا! برايم از نزد خود فرزند نيكي عنايت فرما؛ زيرا تو شنوندة دعاء هستي
فَنَادَتۡهُ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ وَهُوَ قَآئِمٞ يُصَلِّي فِي ٱلۡمِحۡرَابِ أَنَّ ٱللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحۡيَىٰ مُصَدِّقَۢا بِكَلِمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَسَيِّدٗا وَحَصُورٗا وَنَبِيّٗا مِّنَ ٱلصَّـٰلِحِينَ
و هنگامي كه [زكريا] در محراب به نماز ايستاده بود، فرشتگان ندايش دادند كه الله تو را به يحيي نويد ميدهد [و او] تصديق كنندة كلمة الله و بزرگوار و خويشتن دار و پيامبري از صالحان است
قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَٰمٞ وَقَدۡ بَلَغَنِيَ ٱلۡكِبَرُ وَٱمۡرَأَتِي عَاقِرٞۖ قَالَ كَذَٰلِكَ ٱللَّهُ يَفۡعَلُ مَا يَشَآءُ
گفت: پروردگارا! چگونه برايم فرزندي خواهد بود، در حالي كه به پيري رسيده ام، و زنم نازا است؟ گفت: بدينسان الله آنچه را بخواهد انجام ميدهد
قَالَ رَبِّ ٱجۡعَل لِّيٓ ءَايَةٗۖ قَالَ ءَايَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمۡزٗاۗ وَٱذۡكُر رَّبَّكَ كَثِيرٗا وَسَبِّحۡ بِٱلۡعَشِيِّ وَٱلۡإِبۡكَٰرِ
گفت: پروردگارا، برايم نشانة قرار بده، فرمود: نشانة تو اين است كه سه روز با مردم جز به اشاره سخن گفته نميتواني، و پروردگار خود را بسيار ذكر كن، و در شامگاه و وقت صبح، او را تسبيح بگوي
وَزَكَرِيَّا وَيَحۡيَىٰ وَعِيسَىٰ وَإِلۡيَاسَۖ كُلّٞ مِّنَ ٱلصَّـٰلِحِينَ
و زكريا و يحيي و عيسي و إلياس را [هدايت نموديم]، كه همة اينها از شايستگان بودند
ذِكۡرُ رَحۡمَتِ رَبِّكَ عَبۡدَهُۥ زَكَرِيَّآ
[اين] بيان رحمت پروردگار تو [در بارة] بنده اش زكريا است
إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ نِدَآءً خَفِيّٗا
آنگاه كه پروردگار خود را به نداي آهستة نداء كرد
قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ ٱلۡعَظۡمُ مِنِّي وَٱشۡتَعَلَ ٱلرَّأۡسُ شَيۡبٗا وَلَمۡ أَكُنۢ بِدُعَآئِكَ رَبِّ شَقِيّٗا
گفت: پروردگارا! استخوانم سست گرديده، وسرم از پيري شعله ور شده است، و پروردگارا! هرگز در دعاي تو بي بهره نبوده ام
وَإِنِّي خِفۡتُ ٱلۡمَوَٰلِيَ مِن وَرَآءِي وَكَانَتِ ٱمۡرَأَتِي عَاقِرٗا فَهَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيّٗا
و من بعد از [مرگ] خود از اقوامم بيمناكم، و همسرم نازا است، پس برايم از جانب خود جانشيني عطاء فرما
يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنۡ ءَالِ يَعۡقُوبَۖ وَٱجۡعَلۡهُ رَبِّ رَضِيّٗا
كه از من و از خاندان يعقوب [علم و حكمت را] ميراث ببرد، و پرودگارا! او را فرزند صالحي بگردان
يَٰزَكَرِيَّآ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَٰمٍ ٱسۡمُهُۥ يَحۡيَىٰ لَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ مِن قَبۡلُ سَمِيّٗا
[الله فرمود:] اي زكريا! ما تو را به پسري بشارت ميدهيم كه نامش يحيي است، كه پيش از اين همنامي برايش قرار نداده ايم
قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَٰمٞ وَكَانَتِ ٱمۡرَأَتِي عَاقِرٗا وَقَدۡ بَلَغۡتُ مِنَ ٱلۡكِبَرِ عِتِيّٗا
[زكريا] گفت: پروردگارا! چگونه برايم پسري خواهد بود، در حالي كه همسرم نازا است، و خودم از بزرگ سالي به نهايت پيري رسيده ام
قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٞ وَقَدۡ خَلَقۡتُكَ مِن قَبۡلُ وَلَمۡ تَكُ شَيۡـٔٗا
[مَلَك] گفت: اين چنين است، پروردگارت ميفرمايد: اين كار بر من آسان است، و همانا پيش از اين تو را خلق كردم در حالي كه چيزي نبودي
قَالَ رَبِّ ٱجۡعَل لِّيٓ ءَايَةٗۖ قَالَ ءَايَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَ لَيَالٖ سَوِيّٗا
[زكريا] گفت: پروردگارا! [جهت اطمينان قلبي بيشتر] برايم نشانة قرار بده، فرمود: نشانة تو اين است كه سه شب [و روز] در حالي كه تندرست ميباشي، با مردم سخن گفته نميتواني
فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنَ ٱلۡمِحۡرَابِ فَأَوۡحَىٰٓ إِلَيۡهِمۡ أَن سَبِّحُواْ بُكۡرَةٗ وَعَشِيّٗا
سپس از محراب به ميان قومش بيرون آمد، و به آنها اشاره كرد كه صبح و شام تسبيح الله را بگوييد
وَزَكَرِيَّآ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ رَبِّ لَا تَذَرۡنِي فَرۡدٗا وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡوَٰرِثِينَ
و [اي پيامبر!] زكريا را ياد كن، آنگاه كه به درگاه پروردگار خود دعاء كرد [و گفت:] پروردگارا! مرا تنها مگذار، و تو بهترين وارثاني
فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَوَهَبۡنَا لَهُۥ يَحۡيَىٰ وَأَصۡلَحۡنَا لَهُۥ زَوۡجَهُۥٓۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَيَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَكَانُواْ لَنَا خَٰشِعِينَ
دعاي او را اجابت كرديم، و يحيي را برايش عطاء فرموديم، و همسرش را برايش [بعد از عقيم بودن] شايسته [و آماده باردار شدن] گردانيديم زيرا آنان در كار هاي نيك شتاب ميكردند، و در حال بيم و اميد به درگاه ما دعاء ميكردند، و براي ما فروتن بودند