ءَاخِذِينَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِكَ مُحۡسِنِينَ
آنچه را كه پروردگار شان براي شان ارزاني داشته است، دريافت ميدارند، زيرا آنان پيش از اين [در دنيا] نيكوكار بودند
Compartir :
كَانُواْ قَلِيلٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِ مَا يَهۡجَعُونَ
آنها اندكي از شب را ميخوابيدند
وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ يَسۡتَغۡفِرُونَ
و در سحر گاهان به استغفار مشغول بودند
وَفِيٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ
و در اموال شان براي سائل و محروم نصيبي بود
وَفِي ٱلۡأَرۡضِ ءَايَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِينَ
و در زمين براي اهل يقين دلائلي [بر قدرت و وحدانيت الله] است
وَفِيٓ أَنفُسِكُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ
و همچنين در وجود خود شما [دلائلي بر وجود و وحدانيت الله] است، آيا نميبينيد
وَفِي ٱلسَّمَآءِ رِزۡقُكُمۡ وَمَا تُوعَدُونَ
و رزق شما، و وعدههايي كه به شما داده ميشود، در آسمان است
فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّكُمۡ تَنطِقُونَ
پس به پروردگار آسمان و زمين قَسَم كه اين سخن، به مانند آنكه شما [با يكديگر] سخن ميگوييد، حق است
هَلۡ أَتَىٰكَ حَدِيثُ ضَيۡفِ إِبۡرَٰهِيمَ ٱلۡمُكۡرَمِينَ
[اي پيامبر!] آيا خبر مهمانان گرامي ابراهيم به تو رسيده است
إِذۡ دَخَلُواْ عَلَيۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنكَرُونَ
آنگاه كه نزد او آمدند، و گفتند: سلام، [ابراهيم] گفت: سلام بر شما باد، مردمان ناشناسي هستيد
فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِينٖ
سپس پنهاني به نزد خانوادة خود رفت، و گوسالة فربهي را [كه بريان كرده بود] نزد شان آورد
فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَيۡهِمۡ قَالَ أَلَا تَأۡكُلُونَ
و [گوساله] را به آنان نزديك كرد، و گفت: آيا نميخوريد
فَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِيفَةٗۖ قَالُواْ لَا تَخَفۡۖ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِيمٖ
و [چون ديد دست به طعام دراز نميكنند در دل] از آنان احساس ترس و وحشت كرد، [آنها] گفتند: مترس، و او را به فرزند عالمي بشارت دادند
فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِي صَرَّةٖ فَصَكَّتۡ وَجۡهَهَا وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِيمٞ
و زنش فرياد كشان سر رسيد، و بر روي خود زد و گفت: [من] پير زن عقيمي هستم [چگونه فرزند خواهم آورد]
قَالُواْ كَذَٰلِكِ قَالَ رَبُّكِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡعَلِيمُ
[فرشتگان] گفتند: پروردگار تو چنين فرموده است، به يقين او با حكمت دانا است