فَكَذَّبَ وَعَصَىٰ
و او تكذيب نمود، و نافرماني كرد
Compartir :
ثُمَّ أَدۡبَرَ يَسۡعَىٰ
و بعد از آن روي بر گردانيد، و به تكاپو افتاد، چه بايد كرد
فَحَشَرَ فَنَادَىٰ
و[لشكريان] خود را جمع كرد، و [آنان] را صدا زد
فَقَالَ أَنَا۠ رَبُّكُمُ ٱلۡأَعۡلَىٰ
و گفت: من پروردگار برتر شما هستم
فَأَخَذَهُ ٱللَّهُ نَكَالَ ٱلۡأٓخِرَةِ وَٱلۡأُولَىٰٓ
پس الله او را به عذاب دنيا و آخرت گرفتار نمود
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبۡرَةٗ لِّمَن يَخۡشَىٰٓ
به يقين در اين ماجرا براي كسي كه [از الله] بترسد، [پند] و عبرتي است
ءَأَنتُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا أَمِ ٱلسَّمَآءُۚ بَنَىٰهَا
آيا آفرينش شما [بعد از مرگ] دشوار تر است يا آفرينش آسماني كه [الله] آنرا برافراشته است
رَفَعَ سَمۡكَهَا فَسَوَّىٰهَا
سقف آنرا برافراشت، و آنرا منظم ساخت
وَأَغۡطَشَ لَيۡلَهَا وَأَخۡرَجَ ضُحَىٰهَا
و شب آنرا تاريك نمود، و روشني [روزش] را بيرون آورد
وَٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ ذَٰلِكَ دَحَىٰهَآ
و بعد از آن زمين را گسترانيد
أَخۡرَجَ مِنۡهَا مَآءَهَا وَمَرۡعَىٰهَا
و از آن، آب و گياهانش را بيرون آورد
وَٱلۡجِبَالَ أَرۡسَىٰهَا
و كوه ها را استوار نمود
مَتَٰعٗا لَّكُمۡ وَلِأَنۡعَٰمِكُمۡ
تا بهرة براي شما و براي چهارپايان شما باشد
فَإِذَا جَآءَتِ ٱلطَّآمَّةُ ٱلۡكُبۡرَىٰ
وچون آن حادثة بزرگ [روز قيامت] برپا شود
يَوۡمَ يَتَذَكَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ مَا سَعَىٰ
در آن روز انسان آنچه را كه [از خوب و بد] انجام داده بود، به ياد ميآورد
وَبُرِّزَتِ ٱلۡجَحِيمُ لِمَن يَرَىٰ
و جهنم براي هر بينندة آشكار ميشود
فَأَمَّا مَن طَغَىٰ
اما كسي كه سركشي كرده باشد
وَءَاثَرَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا
و زندگي دنيا را [بر آخرت] برگزيده باشد
فَإِنَّ ٱلۡجَحِيمَ هِيَ ٱلۡمَأۡوَىٰ
پس جايگاه او همان دوزخ است
وَأَمَّا مَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ وَنَهَى ٱلنَّفۡسَ عَنِ ٱلۡهَوَىٰ
و اما كسي كه از ايستادن در پيشگاه پروردگار خود ترسيده باشد، و نفس خود را از هوي و هوس جلو گيري نموده باشد
فَإِنَّ ٱلۡجَنَّةَ هِيَ ٱلۡمَأۡوَىٰ
به يقين كه جايگاه او همان بهشت است
يَسۡـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَيَّانَ مُرۡسَىٰهَا
[اي پيامبر!] از تو در بارة قيامت ميپرسند، كه چه وقت واقع ميشود
فِيمَ أَنتَ مِن ذِكۡرَىٰهَآ
تو از ياد آن در چه موقعي هستي
إِلَىٰ رَبِّكَ مُنتَهَىٰهَآ
منتهاي علم آن با پروردگار تو است
إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخۡشَىٰهَا
جز اين نيست كه تو هشدار دهندة كساني هستي كه از آن [از روز قيامت] ميترسند
كَأَنَّهُمۡ يَوۡمَ يَرَوۡنَهَا لَمۡ يَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا عَشِيَّةً أَوۡ ضُحَىٰهَا
روزي كه آنرا ببينند، احساس ميكنند كه جز شبي و يا روزي درنگ نكرده بودند
عَبَسَ وَتَوَلَّىٰٓ
چهره در هم كشيد وروي گردانيد
أَن جَآءَهُ ٱلۡأَعۡمَىٰ
كه آن نابينا نزد او آمد
وَمَا يُدۡرِيكَ لَعَلَّهُۥ يَزَّكَّىٰٓ
و [اي پيامبر!] تو چه ميداني شايد او به پاكي ميگراييد
أَوۡ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ ٱلذِّكۡرَىٰٓ
و يا پند ميشنيد و آن پند برايش مفيد واقع ميشد