قَالُواْ رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَٰذَا فَزِدۡهُ عَذَابٗا ضِعۡفٗا فِي ٱلنَّارِ
ميگويند: پروردگارا! كسي كه ما را به اين عذاب دچار كرد، عذاب او را در دوزخ دو چندان بگردان
Compartir :
وَقَالُواْ مَا لَنَا لَا نَرَىٰ رِجَالٗا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ ٱلۡأَشۡرَارِ
و ميگويند: چرا كساني را كه ما از اشرار ميدانستيم [در اينجا] نميبينيم
أَتَّخَذۡنَٰهُمۡ سِخۡرِيًّا أَمۡ زَاغَتۡ عَنۡهُمُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ
آيا آنان را به مسخره ميگرفتيم؟ و يا از چشمهاي [ما] دور مانده اند
إِنَّ ذَٰلِكَ لَحَقّٞ تَخَاصُمُ أَهۡلِ ٱلنَّارِ
هرآينه [وقوع] اين مخاصمه در بين دوزخيان حق است
قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ مُنذِرٞۖ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّا ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ
[اي پيامبر!] بگو: من فقط بيم دهندة هستم، و هيچ معبودي جز الله واحد قهار وجود ندارد
رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡغَفَّـٰرُ
[آن الهى] كه پروردگار آسمانها و زمين، و آنچه كه ميان آن دو [ميان آسمانها و زمين] است، ميباشد، [وآن الله] پيروزمند آمرزنده است
قُلۡ هُوَ نَبَؤٌاْ عَظِيمٌ
[اي پيامبر!] بگو اين خبر بزرگى است
أَنتُمۡ عَنۡهُ مُعۡرِضُونَ
كه شما از آن روي گردان ميباشيد
مَا كَانَ لِيَ مِنۡ عِلۡمِۭ بِٱلۡمَلَإِ ٱلۡأَعۡلَىٰٓ إِذۡ يَخۡتَصِمُونَ
هنگامي كه عالَم بالا [فرشتگان] با هم گفتگو ميكردند، من به آن علم نداشتم
إِن يُوحَىٰٓ إِلَيَّ إِلَّآ أَنَّمَآ أَنَا۠ نَذِيرٞ مُّبِينٌ
به من جز آنكه بيم دهندة آشكاري ميباشم، وحي نميشود
إِذۡ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَـٰٓئِكَةِ إِنِّي خَٰلِقُۢ بَشَرٗا مِّن طِينٖ
[و اى پيامبر بياد آور] هنگامي كه پروردگارت براي فرشتگان گفت: من بشري را از گِل ميآفرينم
فَإِذَا سَوَّيۡتُهُۥ وَنَفَخۡتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُۥ سَٰجِدِينَ
و چون او را درست كردم، و از روح خود در او دميدم، براي او به سجده بيفتيد
فَسَجَدَ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ كُلُّهُمۡ أَجۡمَعُونَ
و همة فرشتگان باهم سجده كردند
إِلَّآ إِبۡلِيسَ ٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ
مگر ابليس كه [از سجده كردن] تكبر نمود، و از كافران گرديد
قَالَ يَـٰٓإِبۡلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسۡجُدَ لِمَا خَلَقۡتُ بِيَدَيَّۖ أَسۡتَكۡبَرۡتَ أَمۡ كُنتَ مِنَ ٱلۡعَالِينَ
[الله] فرمود: اي ابليس! چه چيز تو را مانع شد تا براي چيزي كه به دو دست خود آفريده ام، سجده نمايي؟ آيا تكبر نمودي، و يا از بلند مرتبهها بودي
قَالَ أَنَا۠ خَيۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِي مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِينٖ
گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفريدي، و اورا از گِل
قَالَ فَٱخۡرُجۡ مِنۡهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٞ
[الله] فرمود: از اينجا [بهشت] بيرون شو، كه به يقين رانده شده هستي
وَإِنَّ عَلَيۡكَ لَعۡنَتِيٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلدِّينِ
و به يقين تا روز قيامت لعنت من بر تو خواهد بود
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرۡنِيٓ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ
[ابليس] گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزي كه [مردمان] زنده ميشوند، مهلت بده
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِينَ
[الله] فرمود: همانا تو از مهلت داده شدگاني
إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡوَقۡتِ ٱلۡمَعۡلُومِ
تا آن روز وقت معين [كه وقت فناي عالَم باشد]
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغۡوِيَنَّهُمۡ أَجۡمَعِينَ
گفت: پس به عزت تو قَسَم كه همة آنان را گمراه ميكنم
إِلَّا عِبَادَكَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِينَ
مگر بندگان مُخْلَص تو را
قَالَ فَٱلۡحَقُّ وَٱلۡحَقَّ أَقُولُ
[الله] فرمود: اين حق است، و حق را ميگويم
لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنۡهُمۡ أَجۡمَعِينَ
به يقين دوزخ را از تو[ابليس]، و از كساني كه از تو پيروي كنند، پُر خواهم كرد
قُلۡ مَآ أَسۡـَٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُتَكَلِّفِينَ
[اي پيامبر!] بگو من در برابر [تبليغ رسالت] از شما مزدي نميخواهم، و از [مدعيان دروغين نبوت] نميباشم
إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَ
اين [قرآن كريم] جز پند و اندرزي براي جهانيان نيست
وَلَتَعۡلَمُنَّ نَبَأَهُۥ بَعۡدَ حِينِۭ
و به يقين خبر [راست بودن] آنرا پس از چندي خواهيد شنيد