وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ كَانَ زَهُوقٗا
و بگو: حق آمد، و باطل نابود شد، به يقين باطل نابود شدنی است
إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ يَـٰٓأَبَتِ لِمَ تَعۡبُدُ مَا لَا يَسۡمَعُ وَلَا يُبۡصِرُ وَلَا يُغۡنِي عَنكَ شَيۡـٔٗا
آنگاه كه به پدر خود گفت: اي پدر من! چرا چيزي را ميپرستي كه نه ميشنود، و نه ميبيند، و نه هم نيازي را از تو بر آورده ميسازد.[1]
1- ـ زيرا زيرا اين بتهايى را كه مىپرستيد، جماداتى بيش نيستند، نه مىتوانند به كسى منفعتى برسانند، و نه مىتوانند ضررى را از كسى دفع نمايند.
وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ ءَالِهَةٗ لِّيَكُونُواْ لَهُمۡ عِزّٗا
وآنها به جاي الله [براي] خود خداياني گرفتند، تا براي شان سبب عزت باشند
كَلَّاۚ سَيَكۡفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمۡ وَيَكُونُونَ عَلَيۡهِمۡ ضِدًّا
هرگز چنين نيست، [بلكه] به زودي [آن معبودان] عبادت آنان را انكار خواهند كرد، و بر عليه آنان خواهند شد
قَالَ لَهُم مُّوسَىٰ وَيۡلَكُمۡ لَا تَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبٗا فَيُسۡحِتَكُم بِعَذَابٖۖ وَقَدۡ خَابَ مَنِ ٱفۡتَرَىٰ
موسي براي آنها گفت: واي بر شما بر الله دروغ نبنديد، زيرا او شما را به عذابي به هلاكت ميرساند، و به يقين كسي كه به الله افتراء كند، به هدف نميرسد
فَأَخۡرَجَ لَهُمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٞ فَقَالُواْ هَٰذَآ إِلَٰهُكُمۡ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ
و [سامري] براي آنها مجسمة گوسالة بيرون آورد كه صداي [گوساله] داشت، [سامري و پيروانش به مردم] گفتند: اين پروردگار شما و پروردگار موسي است، كه آنرا فراموش كرده است
أَفَلَا يَرَوۡنَ أَلَّا يَرۡجِعُ إِلَيۡهِمۡ قَوۡلٗا وَلَا يَمۡلِكُ لَهُمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗا
[الله فرمود:] آيا نميبينند كه [اين گوساله] هيچ جوابي به آنها نميدهد، و مالك هيچ گونه ضرري و نفعي براي آنها نيست
بَلۡ نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَيَدۡمَغُهُۥ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٞۚ وَلَكُمُ ٱلۡوَيۡلُ مِمَّا تَصِفُونَ
بلكه ما حق را بر باطل ميافكنيم، پس آنرا [حق باطل را] در هم ميشكند، و به اين گونه باطل محو و نابود ميشود، و از توصيفي كه ميكنيد، واي بر شما باد
أَمِ ٱتَّخَذُوٓاْ ءَالِهَةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ هُمۡ يُنشِرُونَ
آيا اينها [موجوداتي] را از زمين به معبودي گرفته اند كه [ميتوانند مردگان را] زنده كنند
لَوۡ كَانَ فِيهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَاۚ فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا يَصِفُونَ
اگر در [آسمان و زمين] غير از الله، معبودان ديگري وجود ميداشت، قطعا [آسمان و زمين] تباه ميشد، پس الله كه پروردگار عرش است، از آنچه كه به او وصف ميكنند، منزه است
أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗۖ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡۖ هَٰذَا ذِكۡرُ مَن مَّعِيَ وَذِكۡرُ مَن قَبۡلِيۚ بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٱلۡحَقَّۖ فَهُم مُّعۡرِضُونَ
آيا غير از او معبوداني را به معبودي گرفته اند؟ [اي پيامبر!] بگو: دليل خود را بياوريد، اين است پند نامة كساني كه با من هستند، و اين است پند نامة كساني كه پيش از من بودند، بلكه اكثر آنان حق را نميدانند، و از اينجهت روي گردانند
وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِيٓ إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ
و ما پيش از تو هيچ پيامبري را نفرستاديم، مگر اينكه به او وحي ميكرديم كه جز من معبودي بر حقي نيست، پس [تنها] مرا بپرستيد
وَقَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗاۗ سُبۡحَٰنَهُۥۚ بَلۡ عِبَادٞ مُّكۡرَمُونَ
و گفتند: [الله] مهربان فرزندي گرفته است، او پاك و منزه است، بلكه [فرشتگان] بندگان گرامى او ميباشند
۞وَمَن يَقُلۡ مِنۡهُمۡ إِنِّيٓ إِلَٰهٞ مِّن دُونِهِۦ فَذَٰلِكَ نَجۡزِيهِ جَهَنَّمَۚ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلظَّـٰلِمِينَ
و هر كس از آنها بگويد: من به جاي او الله هستم، پس او را به دوزخ كيفر ميدهيم، و به اين گونه به ستمكاران سزاء ميدهيم
أَمۡ لَهُمۡ ءَالِهَةٞ تَمۡنَعُهُم مِّن دُونِنَاۚ لَا يَسۡتَطِيعُونَ نَصۡرَ أَنفُسِهِمۡ وَلَا هُم مِّنَّا يُصۡحَبُونَ
آيا آنها معبودانى دارند كه آنان را [از عذاب] ما حفط ميكنند، [اين معبودان باطل] نه ميتوانند خود را ياري دهند، و نه از جانب ما ياري و همراهي ميشوند
إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوۡمِهِۦ مَا هَٰذِهِ ٱلتَّمَاثِيلُ ٱلَّتِيٓ أَنتُمۡ لَهَا عَٰكِفُونَ
آنگاه كه به پدر و قوم خود گفت: اين مجسمهها چيستند كه همواره به عبادت آنها مشغول هستيد
قَالُواْ وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا لَهَا عَٰبِدِينَ
گفتند: پدران خود را ديديم كه آنها را پرستش ميكردند
قَالَ لَقَدۡ كُنتُمۡ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُمۡ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ
[ابراهيم] گفت: به يقين شما، و پدران شما در گمراهي آشكاري بوديد
ثُمَّ نُكِسُواْ عَلَىٰ رُءُوسِهِمۡ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَا هَـٰٓؤُلَآءِ يَنطِقُونَ
بعد از آن سرافكنده شدند، [و گفتند] هرآينه تو خود ميداني كه اينها سخن نميگويند
قَالَ أَفَتَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمۡ شَيۡـٔٗا وَلَا يَضُرُّكُمۡ
[ابراهيم] گفت: آيا به جاي الله چيزي را ميپرستيد كه هيچ سود و زياني را براي شما نميرساند
إِنَّكُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ
به يقين شما، و آنچه را كه به جاي الله ميپرستيد، آتش افروزان جهنم هستند، شما به آن وارد خواهيد شد
لَوۡ كَانَ هَـٰٓؤُلَآءِ ءَالِهَةٗ مَّا وَرَدُوهَاۖ وَكُلّٞ فِيهَا خَٰلِدُونَ
اگر اينها الله ميبودند، وارد دوزخ نميشدند، در حالي كه همه در آنجا جاودانه ميمانند
يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُۥ وَمَا لَا يَنفَعُهُۥۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلضَّلَٰلُ ٱلۡبَعِيدُ
به جاي الله چيزي را ميخواند، كه نه زياني برايش ميرساند، و نه منفعتي، اين همان گمراهي دور است
يَدۡعُواْ لَمَن ضَرُّهُۥٓ أَقۡرَبُ مِن نَّفۡعِهِۦۚ لَبِئۡسَ ٱلۡمَوۡلَىٰ وَلَبِئۡسَ ٱلۡعَشِيرُ
كسي را ميخواند كه زيانش از منفعتش نزديكتر است، چه دوست بدي، و چه معاشر بدي است
ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ هُوَ ٱلۡبَٰطِلُ وَأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡكَبِيرُ
اين [نصرت الهي] از آن سبب است كه به يقين الله حق است، و آنچه را كه به جاي او به [خدايي] ميخوانند، باطل است، و به يقين الله بلند مرتبة بزرگ است
وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗ لَّا يَخۡلُقُونَ شَيۡـٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ وَلَا يَمۡلِكُونَ لِأَنفُسِهِمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗا وَلَا يَمۡلِكُونَ مَوۡتٗا وَلَا حَيَوٰةٗ وَلَا نُشُورٗا
و [مشركان] به جاي الله، [براي خود] معبوداني گرفته اند، كه چيزي نميآفرينند، و خود آفريده شده اند، نه مالك زيان و سود خويش اند، و نه مالك مرگ و حيات، و رستاخيز ميباشند
أَرَءَيۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيۡهِ وَكِيلًا
آيا آن كسي كه هواي [نفس] خويش را به معبودي گرفته بود، ديدي، آيا تو بر او وكيل ميباشي
وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ يَـٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَأُ مَا عَلِمۡتُ لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرِي فَأَوۡقِدۡ لِي يَٰهَٰمَٰنُ عَلَى ٱلطِّينِ فَٱجۡعَل لِّي صَرۡحٗا لَّعَلِّيٓ أَطَّلِعُ إِلَىٰٓ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّي لَأَظُنُّهُۥ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ
و فرعون گفت: اي درباريان! من جز خود، هيچ الهى را براي شما سراغ ندارم، و اي هامان! برايم بر گِل، آتشي بيفروز، [و خشت بپز] و قصر بلندي برايم بساز، تا شايد در بارة اله موسي اطلاع حاصل كنم، و هر چند من او را از دروغگويان ميپندارم
وَيَوۡمَ يُنَادِيهِمۡ فَيَقُولُ أَيۡنَ شُرَكَآءِيَ ٱلَّذِينَ كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ
و روزي [ميرسد] كه [الله] آنان را نداء ميدهد و ميفرمايد: شريكاني را كه برايم ميپنداشتيد، كجا هستند
قَالَ ٱلَّذِينَ حَقَّ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ رَبَّنَا هَـٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِينَ أَغۡوَيۡنَآ أَغۡوَيۡنَٰهُمۡ كَمَا غَوَيۡنَاۖ تَبَرَّأۡنَآ إِلَيۡكَۖ مَا كَانُوٓاْ إِيَّانَا يَعۡبُدُونَ
كساني كه فرمان عذاب بر آنان واجب گرديده است، [كه رهبران گمراهان باشند] ميگويند: پروردگارا! اينها همان كساني هستند كه آنها را گمراه كرده بوديم، همان گونه كه خود ما گمراه شده بوديم، ما از اينان در حضور توبيزاري ميجوييم، آنان [در حقيقت] ما را نميپرستيدند