وَلَقَدۡ أَخَذۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ بِٱلسِّنِينَ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَذَّكَّرُونَ
و به تحقيق آل فرعون را به قحطيها، و به نقصان ميوه ها، دچار ساختيم، تا باشد كه پند بگيرند
فَإِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَٰذِهِۦۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَيِّئَةٞ يَطَّيَّرُواْ بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓۗ أَلَآ إِنَّمَا طَـٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ
و چون خوبي به آنان ميرسيد، ميگفتند: اين سزاوار ما است، و اگر بدي به آنان ميرسيد، به موسي و كساني كه با او بودند، فال بد ميزدند[1]، آگاه باش كه فال بد شان نزد الله است، ولي بيشتر آنان نميدانند
1- ـ فال بد آنان اين بود كه به موسى و قوم او مىگفتند: اين مصائب از شومى شما به ما رسيده است.
وَقَالُواْ مَهۡمَا تَأۡتِنَا بِهِۦ مِنۡ ءَايَةٖ لِّتَسۡحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحۡنُ لَكَ بِمُؤۡمِنِينَ
و [فرعون و اطرافيانش به موسي] گفتند: هر معجزة را كه براي ما بياوري، كه ما را به آن سحر كني، سخن تو را تصديق نمي كنيم و به [نبوت] تو ايمان نميآوريم
فَأَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمُ ٱلطُّوفَانَ وَٱلۡجَرَادَ وَٱلۡقُمَّلَ وَٱلضَّفَادِعَ وَٱلدَّمَ ءَايَٰتٖ مُّفَصَّلَٰتٖ فَٱسۡتَكۡبَرُواْ وَكَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِينَ
پس طوفان و ملخ و شپش و قورباغهها و خون را كه دلائل واضح و آشكاري [بر صدق موسي]، بودند بر آنان فرستاديم، و باز هم سركشي كردند، و آنها قوم مجرمي بودند
وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيۡهِمُ ٱلرِّجۡزُ قَالُواْ يَٰمُوسَى ٱدۡعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَۖ لَئِن كَشَفۡتَ عَنَّا ٱلرِّجۡزَ لَنُؤۡمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرۡسِلَنَّ مَعَكَ بَنِيٓ إِسۡرَـٰٓءِيلَ
و چون عذاب بر آنان نازل ميگرديد، ميگفتند: اي موسي! به عهدي كه با پروردگارت داري از او بخواه كه اگر اين عذاب را از ما بر طرف كني، هرآينه تو را تصديق ميكنيم و هرآينه بني اسرائيل را با تو ميفرستيم
فَلَمَّا كَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلرِّجۡزَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ هُم بَٰلِغُوهُ إِذَا هُمۡ يَنكُثُونَ
و چون عذاب را از آنان پس از مدتي كه مقرر شده بود، بر طرف ميكرديم، بار ديگر پيمان شكني ميكردند
فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡيَمِّ بِأَنَّهُمۡ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَا وَكَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِينَ
سر انجام از آنان [از فرعون و اطرافيان او] انتقام گرفتيم، و آنها را در دريا غرق كرديم؛ زيرا آيات ما را تكذيب كردند، و از آنها غافل بودند
وَأَوۡرَثۡنَا ٱلۡقَوۡمَ ٱلَّذِينَ كَانُواْ يُسۡتَضۡعَفُونَ مَشَٰرِقَ ٱلۡأَرۡضِ وَمَغَٰرِبَهَا ٱلَّتِي بَٰرَكۡنَا فِيهَاۖ وَتَمَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ ٱلۡحُسۡنَىٰ عَلَىٰ بَنِيٓ إِسۡرَـٰٓءِيلَ بِمَا صَبَرُواْۖ وَدَمَّرۡنَا مَا كَانَ يَصۡنَعُ فِرۡعَوۡنُ وَقَوۡمُهُۥ وَمَا كَانُواْ يَعۡرِشُونَ
و به قومي كه به استضعاف كشيده ميشدند، [بني اسرائيل] مشارق و مغارب سرزميني را كه در آن بركت نهاده بوديم به ميراث داديم، و وعدة نيك پروردگارت بر بني اسرائيل به پاداش صبري كه كردند، تحقق يافت، و آنچه را كه فرعون و قومش ساخته بودند، و آنچه را كه بر ميافراشتند، ويران كرديم
وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِيٓ إِسۡرَـٰٓءِيلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتَوۡاْ عَلَىٰ قَوۡمٖ يَعۡكُفُونَ عَلَىٰٓ أَصۡنَامٖ لَّهُمۡۚ قَالُواْ يَٰمُوسَى ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا كَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞۚ قَالَ إِنَّكُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ
و بني اسرائيل را از دريا عبور داديم و بر مردمي گذر كردند كه بر بتهاي خويش مجاورت داشتند، گفتند: اي موسي! همان طوري كه براي اينان معبوداني است، براي ما هم خدايي قرار بده، گفت: به يقين شما مردم جاهلي هستيد
إِنَّ هَـٰٓؤُلَآءِ مُتَبَّرٞ مَّا هُمۡ فِيهِ وَبَٰطِلٞ مَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ
به يقين آنچه اينان بر آنند، نابود شدني است، و آنچه انجام ميدهند، باطل است
قَالَ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِيكُمۡ إِلَٰهٗا وَهُوَ فَضَّلَكُمۡ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ
[موسي] گفت: آيا به جز از الله [يكتا] معبود ديگري براي شما بجويم، حال آنكه او شما را بر جهانيان [زمان شما] برتري داده است
وَإِذۡ أَنجَيۡنَٰكُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ يَسُومُونَكُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبۡنَآءَكُمۡ وَيَسۡتَحۡيُونَ نِسَآءَكُمۡۚ وَفِي ذَٰلِكُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّكُمۡ عَظِيمٞ
و [اي بني اسرائيل] زماني را به ياد آوريد كه شما را از فرعونيان نجات داديم، كه شما را به عذابهاي سختي شكنجه ميكردند، پسران تان را ميكشتند، و زنان تان را [جهت خدمت كردن به خود] زنده نگه ميداشتند، و در اين كار آزمايش بزرگي از طرف پروردگار تان بود
۞وَوَٰعَدۡنَا مُوسَىٰ ثَلَٰثِينَ لَيۡلَةٗ وَأَتۡمَمۡنَٰهَا بِعَشۡرٖ فَتَمَّ مِيقَٰتُ رَبِّهِۦٓ أَرۡبَعِينَ لَيۡلَةٗۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَٰرُونَ ٱخۡلُفۡنِي فِي قَوۡمِي وَأَصۡلِحۡ وَلَا تَتَّبِعۡ سَبِيلَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ
و با موسي سي شب وعده گذاشتيم، و آن را به ده شب ديگر به اتمام رسانديم، تا آنكه ميعاد پروردگارش [با او] چهل شب كامل شد، و موسي براي برادرش هارون گفت: در ميان قوم من جانشينم باش، و به اصلاح بپرداز، و از روش فساد كاران پيروي مكن
وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِيقَٰتِنَا وَكَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِيٓ أَنظُرۡ إِلَيۡكَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِي وَلَٰكِنِ ٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡجَبَلِ فَإِنِ ٱسۡتَقَرَّ مَكَانَهُۥ فَسَوۡفَ تَرَىٰنِيۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَكّٗا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقٗاۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبۡحَٰنَكَ تُبۡتُ إِلَيۡكَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
و چون موسي به وعده گاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: پروردگارا! خود را به من نشان بده، تا به تو بنگرم، [الله]، گفت: هرگز مرا [در دنيا] نخواهي ديد، و ليكن به اين كوه نظر كن، و اگر [كوه] در جاي خود قرار گرفت، مرا خواهي ديد، و چون پروردگارش بر آن كوه تجلي نمود، آن را متلاشي ساخت، و موسي بيهوش افتاد، و چون به هوش آمد گفت: [الهي!] تو منزهي به درگاهت توبه كردم، و من اولين مؤمنانم
قَالَ يَٰمُوسَىٰٓ إِنِّي ٱصۡطَفَيۡتُكَ عَلَى ٱلنَّاسِ بِرِسَٰلَٰتِي وَبِكَلَٰمِي فَخُذۡ مَآ ءَاتَيۡتُكَ وَكُن مِّنَ ٱلشَّـٰكِرِينَ
[الله] فرمود: اي موسي! من تو را به رسالتها، و به سخن زدن با تو، بر مردمان برگزيدم، پس آنچه را به تو داده ام بگير، و از سپاسگزاران باش
وَكَتَبۡنَا لَهُۥ فِي ٱلۡأَلۡوَاحِ مِن كُلِّ شَيۡءٖ مَّوۡعِظَةٗ وَتَفۡصِيلٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ فَخُذۡهَا بِقُوَّةٖ وَأۡمُرۡ قَوۡمَكَ يَأۡخُذُواْ بِأَحۡسَنِهَاۚ سَأُوْرِيكُمۡ دَارَ ٱلۡفَٰسِقِينَ
و براي او در الواح از هر چيزي موعظة، و براي هر چيزي تفصيلي نوشتيم، و [به موسي فرموديم:] آن را به قوت [و جديت] بگير، و به قوم خود امر كن تا به نيكو ترين آن عمل كنند، و به زودي جايگاه فاسقان را براي شما نشان خواهم داد
سَأَصۡرِفُ عَنۡ ءَايَٰتِيَ ٱلَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَإِن يَرَوۡاْ كُلَّ ءَايَةٖ لَّا يُؤۡمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوۡاْ سَبِيلَ ٱلرُّشۡدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلٗا وَإِن يَرَوۡاْ سَبِيلَ ٱلۡغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلٗاۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَا وَكَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِينَ
به زودي كساني را كه در زمين به ناحق تكبر ميورزند، از آيات خود باز خواهم داشت، [به طوري كه] اگر هر معجزة را ببينند، به آن ايمان نياورند، و اگر راه هدايت را ببينند، آن راه را در پيش نگيرند، و اگر راه گمراهي را ببينند، آن راه را در پيش بگيرند، و اين به سبب آن است كه آنها آيات ما را تكذيب نموده و از آنها غافل بودند
وَٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَا وَلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡۚ هَلۡ يُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ
و كساني كه آيات ما و ديدار آخرت را تكذيب نمودند، اعمال شان حبطه و نابود شده است، آيا جز آنچه ميكردند، پاداش ديگري داده ميشوند
وَٱتَّخَذَ قَوۡمُ مُوسَىٰ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِنۡ حُلِيِّهِمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٌۚ أَلَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّهُۥ لَا يُكَلِّمُهُمۡ وَلَا يَهۡدِيهِمۡ سَبِيلًاۘ ٱتَّخَذُوهُ وَكَانُواْ ظَٰلِمِينَ
و قوم موسي بعد از [رفتن] او [به ميعادگاه] از زيورهاي شان مجسمة گوسالة ساختند كه صداي گوساله داشت، آيا نديدند كه [آن گوساله] با آنها سخن نميگويد، و آنها را به راهي هدايت نميكند، ليكن آن را [به خدايي] برگزيدند، و ستمكار بودند
وَلَمَّا سُقِطَ فِيٓ أَيۡدِيهِمۡ وَرَأَوۡاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمۡ يَرۡحَمۡنَا رَبُّنَا وَيَغۡفِرۡ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ
و چون [قوم موسي از اين كار خود] پشيمان شدند، و ديدند كه راه گمراهي را پيموده اند، گفتند: اگر پروردگار ما به ما رحمت نكند، و ما را نيامرزد، هرآينه از زيانكاران خواهيم بود
وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗا قَالَ بِئۡسَمَا خَلَفۡتُمُونِي مِنۢ بَعۡدِيٓۖ أَعَجِلۡتُمۡ أَمۡرَ رَبِّكُمۡۖ وَأَلۡقَى ٱلۡأَلۡوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأۡسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُۥٓ إِلَيۡهِۚ قَالَ ٱبۡنَ أُمَّ إِنَّ ٱلۡقَوۡمَ ٱسۡتَضۡعَفُونِي وَكَادُواْ يَقۡتُلُونَنِي فَلَا تُشۡمِتۡ بِيَ ٱلۡأَعۡدَآءَ وَلَا تَجۡعَلۡنِي مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِينَ
و چون موسي [از ميقات پروردگار خود] خشمناك و اندوهگين به سوي قوم خود برگشت، گفت: در غياب من، جانشينان بدي برايم بوديد، آيا در امر پروردگار تان شتاب كرديد؟ و الواح را [بر زمين] انداخت، و سر برادر خود را گرفت و به طرف خود ميكشيد، [برادرش] گفت: اي پسر مادر من! اين مردم مرا ضعيف شمردند، و چيزي نمانده بود كه مرا بكشند، پس مرا دشمن شاد مكن، و مرا در رديف گروه ستمكاران قرار مده
قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَلِأَخِي وَأَدۡخِلۡنَا فِي رَحۡمَتِكَۖ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّـٰحِمِينَ
[موسي] گفت: پروردگارا! براي من و برادرم بيامرز، و ما را مشمول رحمت خود بگردان، و تو مهربان ترين مهربانان هستي
إِنَّ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ ٱلۡعِجۡلَ سَيَنَالُهُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَذِلَّةٞ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۚ وَكَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُفۡتَرِينَ
همانا كساني كه گوساله را [به خدايي] گرفتند، به زودي غضبي از پروردگار شان، و ذلتي در زندگي دنيا به آنان ميرسد، و ما افتراء كنندگان را اين گونه جزاء ميدهيم
وَٱلَّذِينَ عَمِلُواْ ٱلسَّيِّـَٔاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِهَا وَءَامَنُوٓاْ إِنَّ رَبَّكَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِيمٞ
و كساني كه مرتكب كارهاي بد گرديده و بعد از آن توبه كرده و ايمان آورده اند، هرآينه پروردگار تو بعد از آن [توبه]، آمرزندة مهربان است
وَلَمَّا سَكَتَ عَن مُّوسَى ٱلۡغَضَبُ أَخَذَ ٱلۡأَلۡوَاحَۖ وَفِي نُسۡخَتِهَا هُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلَّذِينَ هُمۡ لِرَبِّهِمۡ يَرۡهَبُونَ
چون غضب موسي فرونشست، الواح [تورات] را برگرفت، و در نسخة آن براي كساني كه از پروردگار شان بيم داشتند، هدايت و رحمتي بود
وَٱخۡتَارَ مُوسَىٰ قَوۡمَهُۥ سَبۡعِينَ رَجُلٗا لِّمِيقَٰتِنَاۖ فَلَمَّآ أَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ قَالَ رَبِّ لَوۡ شِئۡتَ أَهۡلَكۡتَهُم مِّن قَبۡلُ وَإِيَّـٰيَۖ أَتُهۡلِكُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَّآۖ إِنۡ هِيَ إِلَّا فِتۡنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَآءُ وَتَهۡدِي مَن تَشَآءُۖ أَنتَ وَلِيُّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَاۖ وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡغَٰفِرِينَ
و موسي از قوم خود هفتاد نفر [از بني اسرائيل] را براي ميقات ما برگزيد، و هنگامي كه لرزه آنان را فرا گرفت، [و همگي مردند] [موسي] گفت: پروردگارا، اگر ميخواستي آنان و مرا پيش از اين هلاك ميكردي، آيا ما را به سبب آنچه كه كم خردان ما كرده اند به هلاكت ميرساني؟ اين جز آزمايش تو چيز ديگري نيست، هر كه را بخواهي به [وسيلة] آن گمراه ميكني، و هر كه را بخواهي هدايت مينمايي، تو ياور ما هستي، پس ما را بيامرز، و به ما رحم كن، و تو بهترين آمرزندگاني
۞وَٱكۡتُبۡ لَنَا فِي هَٰذِهِ ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِنَّا هُدۡنَآ إِلَيۡكَۚ قَالَ عَذَابِيٓ أُصِيبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُۖ وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖۚ فَسَأَكۡتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱلَّذِينَ هُم بِـَٔايَٰتِنَا يُؤۡمِنُونَ
و در اين دنيا و در آخرت براي ما نيكي مقدر فرما؛ زيرا ما به سوي تو بازگشته ايم، [الله] فرمود: عذاب خود را به هر كسي كه بخواهم ميرسانم، و رحمت من همه چيز را فراگرفته است، و به زودي آن را [رحمت خود را] براي كساني مقرر ميدارم كه پرهيزگاري ميكنند، و زكات ميدهند، و كساني كه به آيات ما ايمان ميآورند
وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ يَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ يَعۡدِلُونَ
و از قوم موسي گروهي هستند كه [مردم را] به راه راست رهنمايي كرده و به حق داوري ميكنند
وَقَطَّعۡنَٰهُمُ ٱثۡنَتَيۡ عَشۡرَةَ أَسۡبَاطًا أُمَمٗاۚ وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ إِذِ ٱسۡتَسۡقَىٰهُ قَوۡمُهُۥٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاكَ ٱلۡحَجَرَۖ فَٱنۢبَجَسَتۡ مِنۡهُ ٱثۡنَتَا عَشۡرَةَ عَيۡنٗاۖ قَدۡ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٖ مَّشۡرَبَهُمۡۚ وَظَلَّلۡنَا عَلَيۡهِمُ ٱلۡغَمَٰمَ وَأَنزَلۡنَا عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَنَّ وَٱلسَّلۡوَىٰۖ كُلُواْ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰكُمۡۚ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰكِن كَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ يَظۡلِمُونَ
و آنان را به دوازده قبيله كه گروههايی [از نسل يعقوب بودند] تقسيم كرديم، و آنگاه كه قوم موسي از او آب خواستند، به او وحي كرديم كه عصايت را بر سنگ بزن، و از آن [سنگ] دوازده چشمه جوشيد، و هر گروهي آبشخور خود را شناخت، و ابر را بر آنان سايبان قرار داديم، و (منّ) و (سلوي) را بر آنان نازل ساختيم، [و گفتيم] از پاكيزههايی كه براي تان روزي داده ايم بخوريد، آنها [به سبب نافرماني خود] بر ما ستم نكردند، بلكه بر خود ستم كردند
ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ وَهَٰرُونَ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِيْهِۦ بِـَٔايَٰتِنَا فَٱسۡتَكۡبَرُواْ وَكَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِينَ
سپس بعد از آنها، موسي و هارون را با معجزات شان به سوي فرعون و درباريانش فرستاديم، ولي آنان تكبر كردند، و قوم مجرميبودند