وَفِرۡعَوۡنَ ذِي ٱلۡأَوۡتَادِ
و با فرعون كه داراي اوتاد [داراي ميخها، و يا داراي اهرامات] بود
Partager :
ٱلَّذِينَ طَغَوۡاْ فِي ٱلۡبِلَٰدِ
آنان كه در شهرها طغيان كرده بودند
فَأَكۡثَرُواْ فِيهَا ٱلۡفَسَادَ
و در آن شهرها به فسادكاري بسياري پرداختند
فَصَبَّ عَلَيۡهِمۡ رَبُّكَ سَوۡطَ عَذَابٍ
سر انجام پروردگارت تازيانة عذاب را بر سر آنان فرود آورد
إِنَّ رَبَّكَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ
به يقين پرورگار تو در كمين است
فَأَمَّا ٱلۡإِنسَٰنُ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ رَبُّهُۥ فَأَكۡرَمَهُۥ وَنَعَّمَهُۥ فَيَقُولُ رَبِّيٓ أَكۡرَمَنِ
اما انسان به گونهاي است كه چون پروردگارش او را مورد آزمايش قرار دهد، و گرامي بدارد، و برايش نعمت بدهد، ميگويد: پروردگارم مرا گرامي داشت
وَأَمَّآ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ فَقَدَرَ عَلَيۡهِ رِزۡقَهُۥ فَيَقُولُ رَبِّيٓ أَهَٰنَنِ
و اما اگر او را مورد آزمايش قرار داده، و روزي اش را بر وي تنگ بسازد، ميگويد: پروردگارم به من اهانت نمود
كَلَّاۖ بَل لَّا تُكۡرِمُونَ ٱلۡيَتِيمَ
هرگز چنين نيست، بلكه شما يتيم را نوازش نميكنيد
وَلَا تَحَـٰٓضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡكِينِ
و يكديگر را بر طعام دادن بينوايان تشويق نمينماييد
وَتَأۡكُلُونَ ٱلتُّرَاثَ أَكۡلٗا لَّمّٗا
و ميراث [ضعيفان را] چپاولگرانه ميخوريد
وَتُحِبُّونَ ٱلۡمَالَ حُبّٗا جَمّٗا
و مال را بي دريغانه دوست ميداريد
كَلَّآۖ إِذَا دُكَّتِ ٱلۡأَرۡضُ دَكّٗا دَكّٗا
نه چنان است [كه ميپنداريد] زماني كه زمين سخت در هم كوبيده شود
وَجَآءَ رَبُّكَ وَٱلۡمَلَكُ صَفّٗا صَفّٗا
و پروردگار تو بيايد، و فرشتگان صف به صف باشند
وَجِاْيٓءَ يَوۡمَئِذِۭ بِجَهَنَّمَۚ يَوۡمَئِذٖ يَتَذَكَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ وَأَنَّىٰ لَهُ ٱلذِّكۡرَىٰ
در آن روز جهنم آورده شود، [و آشكار گردد]، در آن روز انسان به ياد ميآورد، و اين ياد آوري چه فائدة برايش دارد
يَقُولُ يَٰلَيۡتَنِي قَدَّمۡتُ لِحَيَاتِي
ميگويد: اي كاش براي زندگاني [امروز] خود چيزي پيش ميفرستادم
فَيَوۡمَئِذٖ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُۥٓ أَحَدٞ
پس در آن روز هيچ كس را به اندازة عذاب او عذاب نميكند
وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُۥٓ أَحَدٞ
و هيچ كس را به مانند به بند كشيدن او، به بند نميكشد
يَـٰٓأَيَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ
اي نفس با اطمينان!
ٱرۡجِعِيٓ إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةٗ مَّرۡضِيَّةٗ
به سوي پروردگارت در حالي بازگرد كه تو از او راضي هستي، و او از تو راضي ميباشد
فَٱدۡخُلِي فِي عِبَٰدِي
پس در زمرة بندگان [خاص] من در آي
وَٱدۡخُلِي جَنَّتِي
و به بهشت من وارد شو
لَآ أُقۡسِمُ بِهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ
قَسَم به اين شهر
وَأَنتَ حِلُّۢ بِهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ
در حالي كه تو در اين شهر سكني گزين ميباشي
وَوَالِدٖ وَمَا وَلَدَ
و قَسَم به پدر و به آنچه كه توالد و تناسل كرده است
لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِي كَبَدٍ
كه به يقين ما انسان را در رنج و زحمت آفريده ايم
أَيَحۡسَبُ أَن لَّن يَقۡدِرَ عَلَيۡهِ أَحَدٞ
آيا فكر ميكند كه هيچ كس بر او غلبه كرده نميتواند
يَقُولُ أَهۡلَكۡتُ مَالٗا لُّبَدًا
ميگويد: من مال فراواني را از بين برده ام
أَيَحۡسَبُ أَن لَّمۡ يَرَهُۥٓ أَحَدٌ
آيا [اين طور] فكر ميكند كه كسي او را نديده است
أَلَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ عَيۡنَيۡنِ
آيا برايش دو چشم قرار نداده ايم
وَلِسَانٗا وَشَفَتَيۡنِ
و [برايش] زبان، و دو لب [نيافريده ايم]