ٱلۡحَآقَّةُ
واقعة [بر حق]
Partager :
مَا ٱلۡحَآقَّةُ
آن واقعة برحق چيست
وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا ٱلۡحَآقَّةُ
و چه چيز تو را آگاه ساخت كه اين واقعة [بر حق] چگونه واقعهاي است
كَذَّبَتۡ ثَمُودُ وَعَادُۢ بِٱلۡقَارِعَةِ
ثمود و عاد، حادثة كوبندة [قيامت] را دروغ شمردند
فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهۡلِكُواْ بِٱلطَّاغِيَةِ
اما ثمود: به بانگ بسيار قوي هولناكي به هلاكت رسيدند
وَأَمَّا عَادٞ فَأُهۡلِكُواْ بِرِيحٖ صَرۡصَرٍ عَاتِيَةٖ
و اما عاد: با تندباد سختي كه بسيار سرد، و بنيان كن بود، نابود شدند
سَخَّرَهَا عَلَيۡهِمۡ سَبۡعَ لَيَالٖ وَثَمَٰنِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومٗاۖ فَتَرَى ٱلۡقَوۡمَ فِيهَا صَرۡعَىٰ كَأَنَّهُمۡ أَعۡجَازُ نَخۡلٍ خَاوِيَةٖ
هفت شب و هشت روز پياپي بر آنان ميوزيد، آنگاه مردمان را ميديدي كه به مانند تنه هاي درخت ميان خالي [بر روي زمين] افتاده اند
فَهَلۡ تَرَىٰ لَهُم مِّنۢ بَاقِيَةٖ
پس آيا ميبيني كه كسي از آنان باقي مانده باشد
وَجَآءَ فِرۡعَوۡنُ وَمَن قَبۡلَهُۥ وَٱلۡمُؤۡتَفِكَٰتُ بِٱلۡخَاطِئَةِ
و فرعون و كساني كه پيش از او بودند، و [مردم] شهر هاي زير و رو شدة [سدوم و غيره] مرتكب گناه شدند
فَعَصَوۡاْ رَسُولَ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَهُمۡ أَخۡذَةٗ رَّابِيَةً
و آنها پيامبر پروردگار خود را نافرماني كردند، پس [در نتيجه] آنان را به عذاب سختي گرفتار نموديم
إِنَّا لَمَّا طَغَا ٱلۡمَآءُ حَمَلۡنَٰكُمۡ فِي ٱلۡجَارِيَةِ
همانا هنگامي كه آب طغيان كرد، شما را بر كشتي سوار كرديم
لِنَجۡعَلَهَا لَكُمۡ تَذۡكِرَةٗ وَتَعِيَهَآ أُذُنٞ وَٰعِيَةٞ
تا آنرا براي شما پندي قرار دهيم، و گوشهاي شنوا آنرا به خاطر بسپرند
فَإِذَا نُفِخَ فِي ٱلصُّورِ نَفۡخَةٞ وَٰحِدَةٞ
آنگاه كه در صور يكبار دميده شود
وَحُمِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ وَٱلۡجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةٗ وَٰحِدَةٗ
و زمين و كوهها برداشته شده، و يكبارگي در هم كوبيده شوند
فَيَوۡمَئِذٖ وَقَعَتِ ٱلۡوَاقِعَةُ
در اين روز است كه واقعه رُخ ميدهد
وَٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ فَهِيَ يَوۡمَئِذٖ وَاهِيَةٞ
و آسمان از هم ميشكافد، و در اين روز سُست ميشود
وَٱلۡمَلَكُ عَلَىٰٓ أَرۡجَآئِهَاۚ وَيَحۡمِلُ عَرۡشَ رَبِّكَ فَوۡقَهُمۡ يَوۡمَئِذٖ ثَمَٰنِيَةٞ
و فرشتگان در اطراف آسمان قرار ميگيرند، و هشت [فرشته] عرش پروردگار تو را بر فوق خود حمل ميكنند
يَوۡمَئِذٖ تُعۡرَضُونَ لَا تَخۡفَىٰ مِنكُمۡ خَافِيَةٞ
در اين روز عرضه ميشويد، هيچ چيزي از [كار هاي] شما پنهان نميماند
فَأَمَّا مَنۡ أُوتِيَ كِتَٰبَهُۥ بِيَمِينِهِۦ فَيَقُولُ هَآؤُمُ ٱقۡرَءُواْ كِتَٰبِيَهۡ
پس كسي كه نامة اعمال او به دست راستش داده شود، [از خوشحالي تمام براي مردم محشر] ميگويد: بياييد نامة اعمالم را بخوانيد
إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَٰقٍ حِسَابِيَهۡ
من يقين داشتم كه به حساب [اعمال] خود خواهم رسيد
فَهُوَ فِي عِيشَةٖ رَّاضِيَةٖ
او در زندگي رضايت بخشي است
فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٖ
در بهشت برين
قُطُوفُهَا دَانِيَةٞ
كه ميوه هايش در دسترس است
كُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِيٓـَٔۢا بِمَآ أَسۡلَفۡتُمۡ فِي ٱلۡأَيَّامِ ٱلۡخَالِيَةِ
[وگفته ميشود] بخوريد و بياشاميد گواراي تان باد، به پاداش آنچه كه در روزگاران گذشته انجام ميداديد
وَأَمَّا مَنۡ أُوتِيَ كِتَٰبَهُۥ بِشِمَالِهِۦ فَيَقُولُ يَٰلَيۡتَنِي لَمۡ أُوتَ كِتَٰبِيَهۡ
و اما كسي كه نامة اعمالش به دست چپش داده شود، ميگويد: اي كاش! نامة اعمالم برايم داده نميشد
وَلَمۡ أَدۡرِ مَا حِسَابِيَهۡ
و [اي كاش] نميدانستم كه حسابم چيست
يَٰلَيۡتَهَا كَانَتِ ٱلۡقَاضِيَةَ
اي كاش! [مرگ] پايان دهندة كار ميبود
مَآ أَغۡنَىٰ عَنِّي مَالِيَهۡۜ
مال و دارايي من برايم سودي نبخشيد
هَلَكَ عَنِّي سُلۡطَٰنِيَهۡ
قدرت من از دست من رفت
خُذُوهُ فَغُلُّوهُ
[به فرشتگان امر ميشود كه] او را بگيريد، و طوق [به گردنش] اندازيد