فَإِنَّ ٱلۡجَنَّةَ هِيَ ٱلۡمَأۡوَىٰ
به يقين كه جايگاه او همان بهشت است
Partager :
يَسۡـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَيَّانَ مُرۡسَىٰهَا
[اي پيامبر!] از تو در بارة قيامت ميپرسند، كه چه وقت واقع ميشود
فِيمَ أَنتَ مِن ذِكۡرَىٰهَآ
تو از ياد آن در چه موقعي هستي
إِلَىٰ رَبِّكَ مُنتَهَىٰهَآ
منتهاي علم آن با پروردگار تو است
إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخۡشَىٰهَا
جز اين نيست كه تو هشدار دهندة كساني هستي كه از آن [از روز قيامت] ميترسند
كَأَنَّهُمۡ يَوۡمَ يَرَوۡنَهَا لَمۡ يَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا عَشِيَّةً أَوۡ ضُحَىٰهَا
روزي كه آنرا ببينند، احساس ميكنند كه جز شبي و يا روزي درنگ نكرده بودند
فَإِذَا جَآءَتِ ٱلصَّآخَّةُ
در آن هنگام كه آن صداي مهيب بر آيد
يَوۡمَ يَفِرُّ ٱلۡمَرۡءُ مِنۡ أَخِيهِ
روزي است كه هر كس از برادر خود
وَأُمِّهِۦ وَأَبِيهِ
و [از] مادر و پدر خود
وَصَٰحِبَتِهِۦ وَبَنِيهِ
و [از] همسر و فرزندان خود ميگريزد
لِكُلِّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ يَوۡمَئِذٖ شَأۡنٞ يُغۡنِيهِ
در اين روز براي هر كس كاري است كه او را به خود مشغول ميدارد
وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ مُّسۡفِرَةٞ
در آن روز چهره هايي است درخشان
ضَاحِكَةٞ مُّسۡتَبۡشِرَةٞ
كه خندان و شادمان اند
وَوُجُوهٞ يَوۡمَئِذٍ عَلَيۡهَا غَبَرَةٞ
و در آن روز چهره هايي است غبار آلود است
تَرۡهَقُهَا قَتَرَةٌ
كه دود آنها را پوشانده است
أُوْلَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَفَرَةُ ٱلۡفَجَرَةُ
اينها همان كافران بدكار اند
وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا يَوۡمُ ٱلدِّينِ
و تو چه ميداني كه روز جزاء چگونه روزي است
ثُمَّ مَآ أَدۡرَىٰكَ مَا يَوۡمُ ٱلدِّينِ
و باز چه ميداني كه روز جزا چگونه روزي است
يَوۡمَ لَا تَمۡلِكُ نَفۡسٞ لِّنَفۡسٖ شَيۡـٔٗاۖ وَٱلۡأَمۡرُ يَوۡمَئِذٖ لِّلَّهِ
روزي است كه هيچ كس قادر به انجام دادن كاري براي هيچ كس ديگري نيست، و در آن روز، فرمان خاص براي الله است
كَلَّآۖ إِذَا دُكَّتِ ٱلۡأَرۡضُ دَكّٗا دَكّٗا
نه چنان است [كه ميپنداريد] زماني كه زمين سخت در هم كوبيده شود
وَجَآءَ رَبُّكَ وَٱلۡمَلَكُ صَفّٗا صَفّٗا
و پروردگار تو بيايد، و فرشتگان صف به صف باشند
وَجِاْيٓءَ يَوۡمَئِذِۭ بِجَهَنَّمَۚ يَوۡمَئِذٖ يَتَذَكَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ وَأَنَّىٰ لَهُ ٱلذِّكۡرَىٰ
در آن روز جهنم آورده شود، [و آشكار گردد]، در آن روز انسان به ياد ميآورد، و اين ياد آوري چه فائدة برايش دارد
يَقُولُ يَٰلَيۡتَنِي قَدَّمۡتُ لِحَيَاتِي
ميگويد: اي كاش براي زندگاني [امروز] خود چيزي پيش ميفرستادم
فَيَوۡمَئِذٖ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُۥٓ أَحَدٞ
پس در آن روز هيچ كس را به اندازة عذاب او عذاب نميكند
وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُۥٓ أَحَدٞ
و هيچ كس را به مانند به بند كشيدن او، به بند نميكشد
يَـٰٓأَيَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ
اي نفس با اطمينان!
ٱرۡجِعِيٓ إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةٗ مَّرۡضِيَّةٗ
به سوي پروردگارت در حالي بازگرد كه تو از او راضي هستي، و او از تو راضي ميباشد
فَٱدۡخُلِي فِي عِبَٰدِي
پس در زمرة بندگان [خاص] من در آي
وَٱدۡخُلِي جَنَّتِي
و به بهشت من وارد شو
إِذَا زُلۡزِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ زِلۡزَالَهَا
آنگاه كه زمين به زلزلة شديدي زلزله شود