قَالَ رَبِّ إِنِّي لَآ أَمۡلِكُ إِلَّا نَفۡسِي وَأَخِيۖ فَٱفۡرُقۡ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡفَٰسِقِينَ
[موسي] گفت: پروردگارا! من جز اختيار خود، و [اختيار] برادر خود را ندارم، پس بين ما و بين اين قوم فاسق جدايي بينداز
قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيۡهِمۡۛ أَرۡبَعِينَ سَنَةٗۛ يَتِيهُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ فَلَا تَأۡسَ عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡفَٰسِقِينَ
[الله] فرمود: [ورود] به آن [سرزمين مقدس] چهل سال بر آنها حرام شد، و پيوسته در زمين سرگردان خواهند بود، پس تو بر اين گروه فاسق غمگين مباش
ثُمَّ ءَاتَيۡنَا مُوسَى ٱلۡكِتَٰبَ تَمَامًا عَلَى ٱلَّذِيٓ أَحۡسَنَ وَتَفۡصِيلٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لَّعَلَّهُم بِلِقَآءِ رَبِّهِمۡ يُؤۡمِنُونَ
بعد از آن براي موسي كتاب داديم [تا نعمت خود را] بر كسي كه نكوكار بوده است تمام كنيم، و تفصيلي براي همه چيز، و [نبز] هدايت و رحمتي است، تا شايد به لقاي پروردگار شان ايمان بياورند
ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ بِـَٔايَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِيْهِۦ فَظَلَمُواْ بِهَاۖ فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِينَ
سپس بعد از ايشان موسي را با معجزات خود به سوي فرعون و درباريان او فرستاديم، و آنها [نيز] به آن معجزات ستم كردند، پس ببين كه عاقبت مفسدان چگونه بود
وَقَالَ مُوسَىٰ يَٰفِرۡعَوۡنُ إِنِّي رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
و موسي گفت: اي فرعون! من فرستادة از طرف پروردگار جهانيانم
حَقِيقٌ عَلَىٰٓ أَن لَّآ أَقُولَ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ قَدۡ جِئۡتُكُم بِبَيِّنَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ فَأَرۡسِلۡ مَعِيَ بَنِيٓ إِسۡرَـٰٓءِيلَ
شايسته است كه در بارة الله به جز از حق [چيز ديگري] نگويم، به يقين آنكه از طرف پروردگار تان براي شما دليل روشني آورده ام، پس بني اسرائيل را با من بفرست
قَالَ إِن كُنتَ جِئۡتَ بِـَٔايَةٖ فَأۡتِ بِهَآ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّـٰدِقِينَ
[فرعون] گفت: اگر معجزة آوردهاي، و راست ميگويي آن را بياور
فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعۡبَانٞ مُّبِينٞ
آنگاه [موسي] عصاي خود را انداخت، كه ناگاه به صورت اژدهاي آشكاري در آمد
وَنَزَعَ يَدَهُۥ فَإِذَا هِيَ بَيۡضَآءُ لِلنَّـٰظِرِينَ
و دست خود را [از آستين] بيرون آورد كه ناگهان در برابر بينندگان سفيد و درخشان نمايان گرديد
قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِيمٞ
بزرگان قوم فرعون گفتند: به يقين اين شخص جادوگر ماهري است
يُرِيدُ أَن يُخۡرِجَكُم مِّنۡ أَرۡضِكُمۡۖ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ
ميخواهد [با سحر خود] شما را از سرزمين شما بيرون كند، پس چه ميفرماييد
قَالُوٓاْ أَرۡجِهۡ وَأَخَاهُ وَأَرۡسِلۡ فِي ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِينَ
گفتند: او و برادرش را بازداشت كن، و كساني كه مردم را فراميخوانند در شهرها بفرست
يَأۡتُوكَ بِكُلِّ سَٰحِرٍ عَلِيمٖ
تا هر جادوگر ماهري را [كه در مصر وجود دارد] نزد تو بياورند
وَجَآءَ ٱلسَّحَرَةُ فِرۡعَوۡنَ قَالُوٓاْ إِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن كُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِينَ
و ساحران نزد فرعون آمده گفتند: اگر ما پيروز شويم، براي ما پاداشي خواهد بود
قَالَ نَعَمۡ وَإِنَّكُمۡ لَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِينَ
[فرعون] گفت: بلي، [و برعلاوه از پاداش] به يقين شما از مقربان ما خواهيد بود
قَالُواْ يَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِيَ وَإِمَّآ أَن نَّكُونَ نَحۡنُ ٱلۡمُلۡقِينَ
[در روز موعود ساحران] گفتند: اي موسي! يا تو [عصايت را] بيفكن، يا ما [وسائل سحر خود را] ميافكنيم
قَالَ أَلۡقُواْۖ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ سَحَرُوٓاْ أَعۡيُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِيمٖ
[موسي] گفت: شما بيفكنيد، چون [وسائل سحر خود را] افكندند، چشمهاي مردم را مسحور ساختند، و آنها را ترساندند، و سحر عظيمي [به وجود] آوردند
۞وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاكَۖ فَإِذَا هِيَ تَلۡقَفُ مَا يَأۡفِكُونَ
و به موسي وحي فرستاديم كه عصاي خود را بيفكن، و ناگهان [آن عصا به اژدهايی تبديل شد و] آنچه را [ساحران] به دروغ ساخته بودند، ميبلعيد
فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ
پس حق ثابت شد، و آنچه كه آنان ميكردند، باطل گرديد
فَغُلِبُواْ هُنَالِكَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِينَ
و [فرعون و درباريانش] مغلوب گرديده و فضيحت شدند
وَأُلۡقِيَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِينَ
و ساحران به سجده افتادند
قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
[و] گفتند: به پروردگار جهانيان ايمان آورديم
رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ
[آن ذاتي] كه پروردگار موسي و هارون است
قَالَ فِرۡعَوۡنُ ءَامَنتُم بِهِۦ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَكُمۡۖ إِنَّ هَٰذَا لَمَكۡرٞ مَّكَرۡتُمُوهُ فِي ٱلۡمَدِينَةِ لِتُخۡرِجُواْ مِنۡهَآ أَهۡلَهَاۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ
فرعون گفت: آيا پيش از آنكه به شما اجازه داده باشم، به او ايمان آورديد، اين حيله و مكري است كه در شهر انديشيده ايد، تا مردمش را از آنجا بيرون كنيد، و به زودي خواهيد دانست
لَأُقَطِّعَنَّ أَيۡدِيَكُمۡ وَأَرۡجُلَكُم مِّنۡ خِلَٰفٖ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمۡ أَجۡمَعِينَ
[كه البته] دستها و پاهاي تان را بر خلاف يكديگر [كه دست راست و پاي چپ باشد] قطع ميكنم، بعد از آن همة شما را به دار ميكشم
قَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ
گفتند: ما به سوي پروردگار مان باز ميگرديم
وَمَا تَنقِمُ مِنَّآ إِلَّآ أَنۡ ءَامَنَّا بِـَٔايَٰتِ رَبِّنَا لَمَّا جَآءَتۡنَاۚ رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَيۡنَا صَبۡرٗا وَتَوَفَّنَا مُسۡلِمِينَ
و انتقام تو از ما به خاطر اين است كه ما به دلائل [حقانيت] پروردگار خود بعد از اينكه براي ما آمد، ايمان آورديم، [و آنان دعاء كردند كه] پرورگارا، براي ما صبري عنايت فرما، و ما را مسلمان بميران
وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوۡمَهُۥ لِيُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَيَذَرَكَ وَءَالِهَتَكَۚ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَنَسۡتَحۡيِۦ نِسَآءَهُمۡ وَإِنَّا فَوۡقَهُمۡ قَٰهِرُونَ
و اشراف قوم فرعون [به او] گفتند: آيا موسي و قوم او را ميگذاري كه در اين سرزمين فسادكاري كنند؟ و تو و معبودانت را به حال خود بگذارند؟ گفت: به زودي پسران شان را خواهيم كشت، و دختران شان را [جهت خدمت كردن به خود] نگاه ميداريم، و ما بر آنها چيره ميباشيم
قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱسۡتَعِينُواْ بِٱللَّهِ وَٱصۡبِرُوٓاْۖ إِنَّ ٱلۡأَرۡضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِينَ
موسي به قوم خود گفت: از الله ياري بجوييد و صبر كنيد؛ زيرا زمين از آنِ الله است، آن را به هركس از بندگان خود كه بخواهد به ميراث ميدهد، و آينده از آن پرهيزگاران است
قَالُوٓاْ أُوذِينَا مِن قَبۡلِ أَن تَأۡتِيَنَا وَمِنۢ بَعۡدِ مَا جِئۡتَنَاۚ قَالَ عَسَىٰ رَبُّكُمۡ أَن يُهۡلِكَ عَدُوَّكُمۡ وَيَسۡتَخۡلِفَكُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَيَنظُرَ كَيۡفَ تَعۡمَلُونَ
[قوم موسي] گفتند: اي موسي! پيش از آنكه تو در نزد ما بيايي مورد اذيت [فرعون و قوم او] قرار داشتيم، و بعد از آنكه نزد ما آمدي [باز هم اذيت ميشويم]، [موسي] گفت: اميد است پروردگار شما دشمن تان را هلاك كند، و شما را در زمين جانشين گرداند، تا بنگرد كه چگونه عمل ميكنيد