Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 10

إِذۡ أَوَى ٱلۡفِتۡيَةُ إِلَى ٱلۡكَهۡفِ فَقَالُواْ رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةٗ وَهَيِّئۡ لَنَا مِنۡ أَمۡرِنَا رَشَدٗا

آنگاه كه آن جوانان به غار پناه بردند و گفتند: پروردگارا! به ما از طرف خويش رحمتي عطاء كن، و در كار ما گشايشي فراهم آور



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 11

فَضَرَبۡنَا عَلَىٰٓ ءَاذَانِهِمۡ فِي ٱلۡكَهۡفِ سِنِينَ عَدَدٗا

پس ما سالهاي چند [در آن غار] بر گوشهاي شان پرده نهاديم



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 12

ثُمَّ بَعَثۡنَٰهُمۡ لِنَعۡلَمَ أَيُّ ٱلۡحِزۡبَيۡنِ أَحۡصَىٰ لِمَا لَبِثُوٓاْ أَمَدٗا

سپس آنان را بر انگيختيم، تا معلوم بداريم كه كدام يك از آن دو گروه مدتى را كه [در غار] مانده اند، دقيق‌تر حساب كرده است



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 13

نَّحۡنُ نَقُصُّ عَلَيۡكَ نَبَأَهُم بِٱلۡحَقِّۚ إِنَّهُمۡ فِتۡيَةٌ ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمۡ وَزِدۡنَٰهُمۡ هُدٗى

ما داستان آنان را به حق وصدق براي تو بيان مي‌داريم، آنان جوانانی بودند که به پروردگار خود ايمان آورده بودند، و ما بر هدايت شان افزوديم



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 14

وَرَبَطۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ إِذۡ قَامُواْ فَقَالُواْ رَبُّنَا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ لَن نَّدۡعُوَاْ مِن دُونِهِۦٓ إِلَٰهٗاۖ لَّقَدۡ قُلۡنَآ إِذٗا شَطَطًا

و دلهاي شان را قوي ساختيم، هنگامي كه قيام كردند و گفتند: پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمين است، وما هيچگاه جز او معبودي را نمي‌پرستيم، كه در اين صورت سخن بيهودة گفته ايم



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 15

هَـٰٓؤُلَآءِ قَوۡمُنَا ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗۖ لَّوۡلَا يَأۡتُونَ عَلَيۡهِم بِسُلۡطَٰنِۭ بَيِّنٖۖ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبٗا

اين قوم ما به جاي الله معبود هاي [ديگري] برگزيده اند، پس چرا دليل روشني بر [الوهيت] آنها نمي‌آورند؟ پس ‌ستمكارتر از كسي كه بر الله دروغ ببندد چه كسي است



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 16

وَإِذِ ٱعۡتَزَلۡتُمُوهُمۡ وَمَا يَعۡبُدُونَ إِلَّا ٱللَّهَ فَأۡوُۥٓاْ إِلَى ٱلۡكَهۡفِ يَنشُرۡ لَكُمۡ رَبُّكُم مِّن رَّحۡمَتِهِۦ وَيُهَيِّئۡ لَكُم مِّنۡ أَمۡرِكُم مِّرۡفَقٗا

و اينك كه از آنها و از آنچه كه جز الله يكتا مي‌پرستيدند، كناره گيري كرديد، پس به غار پناه ببريد، که پروردگارتان از رحمت خود بر شما مي‌گستراند، و در اين كار تان براي شما گشايشي فراهم مي‌سازد



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 17

۞وَتَرَى ٱلشَّمۡسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَٰوَرُ عَن كَهۡفِهِمۡ ذَاتَ ٱلۡيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقۡرِضُهُمۡ ذَاتَ ٱلشِّمَالِ وَهُمۡ فِي فَجۡوَةٖ مِّنۡهُۚ ذَٰلِكَ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِۗ مَن يَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِۖ وَمَن يُضۡلِلۡ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ وَلِيّٗا مُّرۡشِدٗا

و خورشيد را مي‌بيني كه هنگام طلوع كردن، از طرف راست غارشان متمايل مي‌گردد، و چون غروب كند، به سمت چپ آنها مي‌گردد، و آنها در جاي فراخي از آن غار قرار دارند، اين از دلائل [قدرت] الله است، كسي را كه الله هدايت كند، هدايت شده او است، و هر كسي را كه [به سبب كفر و عصيانش] گمراه كند، هرگز براي او دوست رهنماي، نخواهي يافت



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 18

وَتَحۡسَبُهُمۡ أَيۡقَاظٗا وَهُمۡ رُقُودٞۚ وَنُقَلِّبُهُمۡ ذَاتَ ٱلۡيَمِينِ وَذَاتَ ٱلشِّمَالِۖ وَكَلۡبُهُم بَٰسِطٞ ذِرَاعَيۡهِ بِٱلۡوَصِيدِۚ لَوِ ٱطَّلَعۡتَ عَلَيۡهِمۡ لَوَلَّيۡتَ مِنۡهُمۡ فِرَارٗا وَلَمُلِئۡتَ مِنۡهُمۡ رُعۡبٗا

و [چون به اصحاب كهف نظر كني] اين طور مي‌پنداري كه بيدارند، در حالي كه خواب هستند، و ما آنها را به طرف راست و طرف چپ مي‌گردانيم، و سگ شان دستهاي خود را به آستانة در گسترانده است، اگر به آنها نگاه مي‌كردي، حتما برمي‌گشتي و فرار مي‌كردي، و رعب سراپاي وجودت را فرا مي‌گرفت.[1]


1- ـ و سبب رعب و ترس از آنان يا اين بود كه الله متعال به آنان هيبتى داده بود، كه انسان از آنان مى‌ترسيد، و يا جايى كه در آن قرار داشتند، مكان وحشت ناك و ترسناك بود، والله تعالى أعلم.


Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 19

وَكَذَٰلِكَ بَعَثۡنَٰهُمۡ لِيَتَسَآءَلُواْ بَيۡنَهُمۡۚ قَالَ قَآئِلٞ مِّنۡهُمۡ كَمۡ لَبِثۡتُمۡۖ قَالُواْ لَبِثۡنَا يَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ يَوۡمٖۚ قَالُواْ رَبُّكُمۡ أَعۡلَمُ بِمَا لَبِثۡتُمۡ فَٱبۡعَثُوٓاْ أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمۡ هَٰذِهِۦٓ إِلَى ٱلۡمَدِينَةِ فَلۡيَنظُرۡ أَيُّهَآ أَزۡكَىٰ طَعَامٗا فَلۡيَأۡتِكُم بِرِزۡقٖ مِّنۡهُ وَلۡيَتَلَطَّفۡ وَلَا يُشۡعِرَنَّ بِكُمۡ أَحَدًا

و به اين گونه آنان را برانگيختيم، تا از يكديگر سؤال كنند، يكي از آنها گفت: چه مدتي [در اينجا] درنگ كرديد؟ گفتند: يك روز، و يا قسمتي از يك روز، گفتند: پروردگارتان، به مقدار درنگ كردن تان داناتر است، پس يكي را با اين سكه هاي خود به شهر بفرستيد، [تا براي شكا طعامي بياورد]، و بايد تأمل كند كه كدام يك از طعامها پاكيزه‌تر است، و طعامی از آن برای شما بياورد، و بايد بسيار دقت کند، تا كسي را از حال شما آگاه نكند



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 20

إِنَّهُمۡ إِن يَظۡهَرُواْ عَلَيۡكُمۡ يَرۡجُمُوكُمۡ أَوۡ يُعِيدُوكُمۡ فِي مِلَّتِهِمۡ وَلَن تُفۡلِحُوٓاْ إِذًا أَبَدٗا

زيرا اگر آنان بر شما دست يابند، سنگسار تان مي‌كنند، و يا شما را به دين خويش باز مي‌گردانند، و در اين صورت هرگز رستگار نخواهيد شد



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 21

وَكَذَٰلِكَ أَعۡثَرۡنَا عَلَيۡهِمۡ لِيَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَأَنَّ ٱلسَّاعَةَ لَا رَيۡبَ فِيهَآ إِذۡ يَتَنَٰزَعُونَ بَيۡنَهُمۡ أَمۡرَهُمۡۖ فَقَالُواْ ٱبۡنُواْ عَلَيۡهِم بُنۡيَٰنٗاۖ رَّبُّهُمۡ أَعۡلَمُ بِهِمۡۚ قَالَ ٱلَّذِينَ غَلَبُواْ عَلَىٰٓ أَمۡرِهِمۡ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيۡهِم مَّسۡجِدٗا

و اين چنين [مردم را] بر آنان آگاه ساختيم، تا بدانند كه وعدة الله حق است، و اينكه در آمدن قيامت هيچ شكي نيست، آنگاه كه [مردم] در بارة آنان در كار خود [كه در بارة آنان چه بايد بكنند] با يكديگر نزاع مي‌كردند، [گروهي] گفتند: بر آنها بنايي بسازيد، پروردگار شان به آنها آگاه‌تر است، و كساني كه داراي قدرت بودند، گفتند: هرآينه بر آنان مسجدي مي‌سازيم



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 22

سَيَقُولُونَ ثَلَٰثَةٞ رَّابِعُهُمۡ كَلۡبُهُمۡ وَيَقُولُونَ خَمۡسَةٞ سَادِسُهُمۡ كَلۡبُهُمۡ رَجۡمَۢا بِٱلۡغَيۡبِۖ وَيَقُولُونَ سَبۡعَةٞ وَثَامِنُهُمۡ كَلۡبُهُمۡۚ قُل رَّبِّيٓ أَعۡلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعۡلَمُهُمۡ إِلَّا قَلِيلٞۗ فَلَا تُمَارِ فِيهِمۡ إِلَّا مِرَآءٗ ظَٰهِرٗا وَلَا تَسۡتَفۡتِ فِيهِم مِّنۡهُمۡ أَحَدٗا

[گروهي] خواهند گفت: سه نفر بودند، چهارمي آنان سگ شان بود، و [گروهي] مي‌گويند: پنج نفر بودند، كه ششمين آنها سگ شان بود، [اين سخنان] تيري در تاريكي است، و [گروهي] می‌گويند: هفت نفر بودند، و هشتمين آنها سگ شان بود، [اي پيامبر!] بگو: پروردگار من به تعداد آنها آگاه تر است، جز عدة کمی [ديگران] تعداد آنها را نمی‌دانند، پس دربارة آنان جز به صورت سرسري مجادله مكن، و در بارة آنان از هيچ كس [چيزي] مپرس



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 23

وَلَا تَقُولَنَّ لِشَاْيۡءٍ إِنِّي فَاعِلٞ ذَٰلِكَ غَدًا

و [اي پيامبر!] هرگز در بارة هيچ چيزي مگو كه فردا آنرا انجام مي‌دهم



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 24

إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ وَٱذۡكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلۡ عَسَىٰٓ أَن يَهۡدِيَنِ رَبِّي لِأَقۡرَبَ مِنۡ هَٰذَا رَشَدٗا

مگر آنكه إن شاء الله بگويي، و چون فراموش كردي، [و إن شاء الله نگفتي] پروردگارت را به ياد آور، و [اي پيامبر!] بگو: اميد است پروردگارم مرا به راهي كه از اين نزديكتر به صواب باشد، رهنمايي نمايد



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 25

وَلَبِثُواْ فِي كَهۡفِهِمۡ ثَلَٰثَ مِاْئَةٖ سِنِينَ وَٱزۡدَادُواْ تِسۡعٗا

و آنها در غار خود سيصد سال ماندند، و نُه سال بر آن افزودند



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 26

قُلِ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا لَبِثُواْۖ لَهُۥ غَيۡبُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ أَبۡصِرۡ بِهِۦ وَأَسۡمِعۡۚ مَا لَهُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَلِيّٖ وَلَا يُشۡرِكُ فِي حُكۡمِهِۦٓ أَحَدٗا

[اي پيامبر!] بگو: الله به مدت ماندن آنها [در غار] داناتر است، غيب آسمانها و زمين از آن اوست، چقدر بينا و چقدر شنوا است، براي آنان جز او هيچ ياوري نيست، و  او هيچ کسي را در حکم خود شريك نمي‌سازد



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 27

وَٱتۡلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِن كِتَابِ رَبِّكَۖ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦ وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدٗا

و آنچه را كه از كتاب پروردگارت بر تو وحي شده است، تلاوت كن، هيچ كسي نمي‌تواند كلمات پروردگارت را تبديل كند، و هرگز جز او پشت و پناهي نخواهي يافت



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 28

وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَكَ مَعَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَيۡنَاكَ عَنۡهُمۡ تُرِيدُ زِينَةَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِكۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ وَكَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا

و [اى پيامبر!] با كساني باش كه در صبح و شام به درگاه پروردگار خود دعاء مي‌كنند، و تنها خوشنودي او را مي‌طلبند، و چشمانت را از آنها به جهت آنكه زينت دنيا را بخواهي بر مگردان، و از كسي كه دلش را از ياد خود غافل كرده ايم، و پيرو هوي وهوس خود شده است، و كارش از حد گذشته است، پيروي مكن



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 29

وَقُلِ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكُمۡۖ فَمَن شَآءَ فَلۡيُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡيَكۡفُرۡۚ إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلظَّـٰلِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمۡ سُرَادِقُهَاۚ وَإِن يَسۡتَغِيثُواْ يُغَاثُواْ بِمَآءٖ كَٱلۡمُهۡلِ يَشۡوِي ٱلۡوُجُوهَۚ بِئۡسَ ٱلشَّرَابُ وَسَآءَتۡ مُرۡتَفَقًا

و [اي پيامبر!] بگو: حق از طرف پروردگار شما است، پس هر كسي كه مي‌خواهد ايمان بياورد، و هر كسي كه مي‌خواهد كافر شود، ما براي ستمكاران آتشي آماده كرده ايم كه ديوار هايش آنان را از هر طرف احاطه كرده است، و اگر طلب كمك كنند، به نوشاندن آبي كه مانند فلز گداخته شده است، و صورت ها را بريان مي‌كند، به آنان كمك مي‌شود، اوه، چه آشاميدني بدي، و چه آرامگاه بدي است



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 30

إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجۡرَ مَنۡ أَحۡسَنَ عَمَلًا

به يقين كساني كه ايمان آورده اند، و اعمال نيكي انجام داده اند، [بدانند] كه ما پاداش كسي را كه عمل نيكي انجام داده است، ضايع نمي‌سازيم



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 31

أُوْلَـٰٓئِكَ لَهُمۡ جَنَّـٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُ يُحَلَّوۡنَ فِيهَا مِنۡ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٖ وَيَلۡبَسُونَ ثِيَابًا خُضۡرٗا مِّن سُندُسٖ وَإِسۡتَبۡرَقٖ مُّتَّكِـِٔينَ فِيهَا عَلَى ٱلۡأَرَآئِكِۚ نِعۡمَ ٱلثَّوَابُ وَحَسُنَتۡ مُرۡتَفَقٗا

اينها كساني‌اند كه باغهاي جاودان از ايشان است، كه از پايين آنها جويها روان است، و در آنجا با دستبند هاي از طلا آراسته مي‌شوند، و جامه هاي سبزي از حرير نازك و ضخيم در بر مي‌كنند، در آنجا بر تختها تكيه مي‌زنند، چه پاداش خوبي، و چه منزلگاه خوبي است



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 32

۞وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلٗا رَّجُلَيۡنِ جَعَلۡنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيۡنِ مِنۡ أَعۡنَٰبٖ وَحَفَفۡنَٰهُمَا بِنَخۡلٖ وَجَعَلۡنَا بَيۡنَهُمَا زَرۡعٗا

[اي پيامبر!] براي آنان [سرگذشت] دو شخصي را مَثَل بزن كه براي يكي از آنها دو باغ از انواع انگورها داديم، و در اطراف آنها درختان خرما، و در بين آنها كشتزاري قرار داديم



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 33

كِلۡتَا ٱلۡجَنَّتَيۡنِ ءَاتَتۡ أُكُلَهَا وَلَمۡ تَظۡلِم مِّنۡهُ شَيۡـٔٗاۚ وَفَجَّرۡنَا خِلَٰلَهُمَا نَهَرٗا

هر دو باغ [به موقع] ميوه داد، و كم و كاستي نداشتند، و در ميان دو باغ نهري را جاري ساختيم



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 34

وَكَانَ لَهُۥ ثَمَرٞ فَقَالَ لِصَٰحِبِهِۦ وَهُوَ يُحَاوِرُهُۥٓ أَنَا۠ أَكۡثَرُ مِنكَ مَالٗا وَأَعَزُّ نَفَرٗا

و [علاوه بر اين دو باغ] برايش ميوه هاي فراواني بود، و اين شخص با دوستش در حالي كه با او گفتگو مي‌كرد، گفت: من از تو مال بيشتري دارم، و از لحاظ نفرات نيرومند‌تر مي‌باشم



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 35

وَدَخَلَ جَنَّتَهُۥ وَهُوَ ظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ قَالَ مَآ أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَٰذِهِۦٓ أَبَدٗا

و به باغ خود داخل شد، و در حالی که به خود ستم كرده بود، گفت: فكر نمي‌كنم كه اين [باغ] هيچگاه از بين برود



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 36

وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَةَ قَآئِمَةٗ وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَىٰ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيۡرٗا مِّنۡهَا مُنقَلَبٗا

و فكر نمي‌كنم كه قيامت بر پا شود، و اگر [فرضا] به سوی پروردگارم باز گردانده شوم، يقينا جايگاه بهتري از اين خواهم يافت



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 37

قَالَ لَهُۥ صَاحِبُهُۥ وَهُوَ يُحَاوِرُهُۥٓ أَكَفَرۡتَ بِٱلَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ سَوَّىٰكَ رَجُلٗا

دوستش كه با او گفتگو مي‌كرد، به او گفت: آيا به آن [الله] كه تو را از خاك، و سپس از نطفه آفريد، و بعد از آن تو را به [صورت] مردي در آورد، كافر شدي



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 38

لَّـٰكِنَّا۠ هُوَ ٱللَّهُ رَبِّي وَلَآ أُشۡرِكُ بِرَبِّيٓ أَحَدٗا

ليكن من [معترفم] كه آن الله پروردگار من است، وهيچ كسي را با پروردگار خود شريك قرار نمي‌دهم



Capítulo: سورۀ کهف

Verso : 39

وَلَوۡلَآ إِذۡ دَخَلۡتَ جَنَّتَكَ قُلۡتَ مَا شَآءَ ٱللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِٱللَّهِۚ إِن تَرَنِ أَنَا۠ أَقَلَّ مِنكَ مَالٗا وَوَلَدٗا

و چرا هنگامی که به باغ خود داخل شدي، نگفتی كه: مَاشاء الله، نیرو و قوتی جز از ناحیه الله نیست، اگر مرا از حيث مال و فرزند از خود کمتر مي‌بيني