Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 1

طسٓمٓ

طا، سيم، ميم



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 2

تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ ٱلۡمُبِينِ

اينها آيات كتاب مبين است



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 3

لَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ مُؤۡمِنِينَ

[اي پيامبر!] شايد از اينكه اينها ايمان نمي‌آورند، مي‌خواهي خود را به هلاكت برساني



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 4

إِن نَّشَأۡ نُنَزِّلۡ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ ءَايَةٗ فَظَلَّتۡ أَعۡنَٰقُهُمۡ لَهَا خَٰضِعِينَ

اگر ما بخواهيم، از آسمان بر آنان معجز‌ة نازل مي‌كنيم، كه در برابر آن گردن بنهند



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 5

وَمَا يَأۡتِيهِم مِّن ذِكۡرٖ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ مُحۡدَثٍ إِلَّا كَانُواْ عَنۡهُ مُعۡرِضِينَ

و هيچ تذكر تاز‌ة از طرف [الله] مهربان به آنها نمي‌آيد، مگر آنكه از آن روي گردان مي‌باشند



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 6

فَقَدۡ كَذَّبُواْ فَسَيَأۡتِيهِمۡ أَنۢبَـٰٓؤُاْ مَا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ

پس به يقين كه تكذيب كردند، و به زودي خبرهاي چيزي كه مسخره اش مي‌كردند، به آنها خواهد رسيد



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 7

أَوَلَمۡ يَرَوۡاْ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ كَمۡ أَنۢبَتۡنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوۡجٖ كَرِيمٍ

آيا به زمين نگاه نكرده اند كه چه انواع بسياري از گياهان خوب در آن رويانيديم



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 8

إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗۖ وَمَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ

به يقين در اين چيز دليلي [بر قدرت الله] است، ولي اكثر آنان ايمان نمي‌آورند



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 9

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ

و به يقين پروردگار تو پيروزمند مهربان است



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 10

وَإِذۡ نَادَىٰ رَبُّكَ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱئۡتِ ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّـٰلِمِينَ

و [اى پيامبر!] آن زماني را به ياد آور كه پروردگارت موسي را صدا زد كه به سوي مردم ستمگر برو



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 11

قَوۡمَ فِرۡعَوۡنَۚ أَلَا يَتَّقُونَ

كه قوم فرعون باشند، آيا آنها [از عذاب الله] نمي‌ترسند



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 12

قَالَ رَبِّ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ

[موسي] گفت: پرودگارا! مي‌ترسم مرا تكذيب كنند



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 13

وَيَضِيقُ صَدۡرِي وَلَا يَنطَلِقُ لِسَانِي فَأَرۡسِلۡ إِلَىٰ هَٰرُونَ

و دلم تنگ مي‌شود، و زبانم باز نمي‌شود، پس هارون [را هم به پيامبري] بفرست



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 14

وَلَهُمۡ عَلَيَّ ذَنۢبٞ فَأَخَافُ أَن يَقۡتُلُونِ

و براي آنان بر من [ادعاي] گناهي است، و مي‌ترسم مرا بكشند



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 15

قَالَ كَلَّاۖ فَٱذۡهَبَا بِـَٔايَٰتِنَآۖ إِنَّا مَعَكُم مُّسۡتَمِعُونَ

[الله متعال] فرمود: چنين نيست، و هر دوي شما با آيات ما برويد، يقينا ما با شما هستيم [و] مي‌شنويم



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 16

فَأۡتِيَا فِرۡعَوۡنَ فَقُولَآ إِنَّا رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ

نزد فرعون برويد، و بگوييد: ما فرستادة پروردگار جهانيانيم



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 17

أَنۡ أَرۡسِلۡ مَعَنَا بَنِيٓ إِسۡرَـٰٓءِيلَ

اينكه بني اسرائيل را با ما بفرست



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 18

قَالَ أَلَمۡ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدٗا وَلَبِثۡتَ فِينَا مِنۡ عُمُرِكَ سِنِينَ

[فرعون] گفت: آيا ما تو را در كودكي در نزد خود پرورش نداديم، و چندين سال از عمر خود را با ما نبودي؟



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 19

وَفَعَلۡتَ فَعۡلَتَكَ ٱلَّتِي فَعَلۡتَ وَأَنتَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ

و آن كاري را كه كردي، كردي، [كه آن مرد قبطي را كشتي] و تو از ناسپاسان هستي



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 20

قَالَ فَعَلۡتُهَآ إِذٗا وَأَنَا۠ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ

[موسي] گفت: آن كار را زماني كردم كه از بيخبران بودم



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 21

فَفَرَرۡتُ مِنكُمۡ لَمَّا خِفۡتُكُمۡ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكۡمٗا وَجَعَلَنِي مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ

و چون از شما ترسيدم، از نزد شما فرار كردم، و پروردگارم به من حكمي بخشيد، و مرا از پيامبران گردانيد



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 22

وَتِلۡكَ نِعۡمَةٞ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنۡ عَبَّدتَّ بَنِيٓ إِسۡرَـٰٓءِيلَ

مگر اين نعمتي است كه بر من منت مي‌نهي كه بني اسرائيل را به بردگي كشانده‌اي



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 23

قَالَ فِرۡعَوۡنُ وَمَا رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ

فرعون گفت: پروردگار جهانيان چيست



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 24

قَالَ رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَآۖ إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ

گفت: پروردگار آسمانها و زمين است، و [پروردگار] آنچه كه ميان آنها است، اگر اهل يقين باشيد



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 25

قَالَ لِمَنۡ حَوۡلَهُۥٓ أَلَا تَسۡتَمِعُونَ

[فرعون] براي كساني كه به اطرافش بودند گفت: آيا نمي‌شنويد



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 26

قَالَ رَبُّكُمۡ وَرَبُّ ءَابَآئِكُمُ ٱلۡأَوَّلِينَ

[موسي] گفت: پروردگار شما، و پروردگار پدران شما است



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 27

قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ ٱلَّذِيٓ أُرۡسِلَ إِلَيۡكُمۡ لَمَجۡنُونٞ

[فرعون] گفت: به يقين اين پيامبر تان كه به سوي شما فرستاده شده است، ديوانه مي‌باشد



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 28

قَالَ رَبُّ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَمَا بَيۡنَهُمَآۖ إِن كُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ

[موسي] گفت: پروردگار مشرق و مغرب، و همه چيزهايي است كه در ميان آن دو [مشرق و مغرب] قرار دارد، اگر انديشه كنيد



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 29

قَالَ لَئِنِ ٱتَّخَذۡتَ إِلَٰهًا غَيۡرِي لَأَجۡعَلَنَّكَ مِنَ ٱلۡمَسۡجُونِينَ

[فرعون] گفت: اگر به جز از من معبودى [ديگري] را برگزيني، به يقين تو را زنداني مي‌كنم



Capítulo: سورۀ شعراء

Verso : 30

قَالَ أَوَلَوۡ جِئۡتُكَ بِشَيۡءٖ مُّبِينٖ

[موسي] گفت: ولو آنكه براي تو معجزة آشكاري بياورم