نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا يَسۡطُرُونَ
نون، و قَسَم به قلم، و آنچه كه مينويسند
مَآ أَنتَ بِنِعۡمَةِ رَبِّكَ بِمَجۡنُونٖ
كه تو [اي پيامبر!] به فضل پروردگار خود ديوانه نميباشي
وَإِنَّ لَكَ لَأَجۡرًا غَيۡرَ مَمۡنُونٖ
و به يقين كه براي تو مزد بي پاياني است
وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ
و به يقين كه تو داراي خٌلُق بزرگى هستي
فَسَتُبۡصِرُ وَيُبۡصِرُونَ
پس زود است كه ببيني، و آنان [نيز] ميبينند
بِأَييِّكُمُ ٱلۡمَفۡتُونُ
كه كدام يك شما ديوانه ايد
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِينَ
به يقين پروردگار تو بهتر ميداند كه چه كسي از راهش گمراه شده است، و [الله] بر كساني كه هدايت يافته اند، [نيز] داناتر ميباشد
فَلَا تُطِعِ ٱلۡمُكَذِّبِينَ
پس [اي پيامبر!] از تكذيب كنندگان اطاعت مكن
وَدُّواْ لَوۡ تُدۡهِنُ فَيُدۡهِنُونَ
آنان ميخواهند كه مدارا كني، تا آنها هم مدارا كنند
وَلَا تُطِعۡ كُلَّ حَلَّافٖ مَّهِينٍ
از هر فروماية كه [به دروغ] قَسَم ميخورد، اطاعت مكن
هَمَّازٖ مَّشَّآءِۭ بِنَمِيمٖ
كه عيبجو است و در پي سخن چيني روان است
مَّنَّاعٖ لِّلۡخَيۡرِ مُعۡتَدٍ أَثِيمٍ
بازدارنده از خير، [و] متجاوز گنهكار است
عُتُلِّۭ بَعۡدَ ذَٰلِكَ زَنِيمٍ
درشتخوي، [و] بعد از اينها، سخت دل، وبي اصل و نسب است
أَن كَانَ ذَا مَالٖ وَبَنِينَ
به سبب اينكه صاحب مال و فرزند است
إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِ ءَايَٰتُنَا قَالَ أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ
چون آيات ما بر او خوانده شود، ميگويد: افسانه هاي پيشينيان است
سَنَسِمُهُۥ عَلَى ٱلۡخُرۡطُومِ
به زودي بر بيني او داغ خواهيم نهاد
إِنَّا بَلَوۡنَٰهُمۡ كَمَا بَلَوۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ إِذۡ أَقۡسَمُواْ لَيَصۡرِمُنَّهَا مُصۡبِحِينَ
ما آنان را مورد آزمايش قرار داديم، همان گونه كه صاحبان آن باغ را مورد آزمايش قرار داديم، آنگاه كه قسم ياد كردند كه در وقت صبح ميوة آنرا [پنهان از فقراء] خواهند چيد
وَلَا يَسۡتَثۡنُونَ
و إن شاء الله نگفتند
فَطَافَ عَلَيۡهَا طَآئِفٞ مِّن رَّبِّكَ وَهُمۡ نَآئِمُونَ
و شبانگاه در حالي كه آنان خواب بودند، از سوي پروردگارت آفتي بر آن باغ نازل گرديد
فَأَصۡبَحَتۡ كَٱلصَّرِيمِ
و [آن باغ] مانند خاكستر سياهي گرديد
فَتَنَادَوۡاْ مُصۡبِحِينَ
بامدادان يكديگر خود را صدا كردند
أَنِ ٱغۡدُواْ عَلَىٰ حَرۡثِكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰرِمِينَ
كه اگر ميخواهيد ميوه هاي خود را بچينيد، صبح زود حركت كنيد، و به طرف كشتزار خود برويد
فَٱنطَلَقُواْ وَهُمۡ يَتَخَٰفَتُونَ
آنان به راه افتادند، و با سرگوشي به يكديگر خود ميگفتند:
أَن لَّا يَدۡخُلَنَّهَا ٱلۡيَوۡمَ عَلَيۡكُم مِّسۡكِينٞ
امروز نبايد هيچ مسكيني نزد شما بيايد
وَغَدَوۡاْ عَلَىٰ حَرۡدٖ قَٰدِرِينَ
و صبحگاهان به اين نيت كه ميتوانند [از آمدن فقراء] جلو گيري نمايند، و [آنان را] باز دارند [به سوي باغ] روان شدند
فَلَمَّا رَأَوۡهَا قَالُوٓاْ إِنَّا لَضَآلُّونَ
و هنگامي كه باغ را ديدند، گفتند، ما راه را گم كرده ايم
بَلۡ نَحۡنُ مَحۡرُومُونَ
[وبه باغ ديگري عوضي آمده ايم]، بلكه ما محروم ميباشيم
قَالَ أَوۡسَطُهُمۡ أَلَمۡ أَقُل لَّكُمۡ لَوۡلَا تُسَبِّحُونَ
عاقلترين آنان گفت: آيا به شما نگفته بودم كه چرا تسبيح الله را نميگوييد
قَالُواْ سُبۡحَٰنَ رَبِّنَآ إِنَّا كُنَّا ظَٰلِمِينَ
گفتند: پروردگار ما پاك و منزه است، و به يقين ما ستمكار بوده ايم
فَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ يَتَلَٰوَمُونَ
آنگاه ملامت كنان به يكديگر روي آوردند