السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 17

وَحُشِرَ لِسُلَيۡمَٰنَ جُنُودُهُۥ مِنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ وَٱلطَّيۡرِ فَهُمۡ يُوزَعُونَ

و براي سليمان لشكريانش از جن و انس و پرندگان مرتب و منظم جمع آوري شد



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 18

حَتَّىٰٓ إِذَآ أَتَوۡاْ عَلَىٰ وَادِ ٱلنَّمۡلِ قَالَتۡ نَمۡلَةٞ يَـٰٓأَيُّهَا ٱلنَّمۡلُ ٱدۡخُلُواْ مَسَٰكِنَكُمۡ لَا يَحۡطِمَنَّكُمۡ سُلَيۡمَٰنُ وَجُنُودُهُۥ وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ

تا اينكه به دشت مورچگان رسيدند، مورچة گفت: اي مورچگان! به لانه هاي خود در آييد، تا سليمان و لشكريانش بدون شعور شما را پايمال نكنند



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 19

فَتَبَسَّمَ ضَاحِكٗا مِّن قَوۡلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَدۡخِلۡنِي بِرَحۡمَتِكَ فِي عِبَادِكَ ٱلصَّـٰلِحِينَ

سليمان از سخن آن مورچه خنديد و گفت: پروردگارا! به من توفيقي عنايت فرما، تا سپاسگزار نعمتهايي باشم كه به من، و به والدينم ارزاني داشته‌اي، و تا كار شايستة انجام دهم، كه مورد رضايت تو باشد، و مرا به رحمت خود در زمرة بندگان صالح خود قرار بده



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 20

وَتَفَقَّدَ ٱلطَّيۡرَ فَقَالَ مَالِيَ لَآ أَرَى ٱلۡهُدۡهُدَ أَمۡ كَانَ مِنَ ٱلۡغَآئِبِينَ

و [سليمان] از حال مرغان جويا شد، و گفت: چرا هُدهُد را نمي‌بينم؟ و يا اينكه از غائبان است؟



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 21

لَأُعَذِّبَنَّهُۥ عَذَابٗا شَدِيدًا أَوۡ لَأَاْذۡبَحَنَّهُۥٓ أَوۡ لَيَأۡتِيَنِّي بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٖ

حتما او را شكنجة سختي خواهم كرد، و يا او را سر خواهم بريد، و يا بايد [در عذر غائب شدن خود] دليل آشكاري براي من بياورد



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 22

فَمَكَثَ غَيۡرَ بَعِيدٖ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمۡ تُحِطۡ بِهِۦ وَجِئۡتُكَ مِن سَبَإِۭ بِنَبَإٖ يَقِينٍ

ديري نگذشت كه [هُدهُد آمد] و گفت: من به چيزي آگهي يافته ام كه تو به آن آگهي نيافته‌اي، و براي تو از مردم سبأ خبر يقيني آورده ام



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 23

إِنِّي وَجَدتُّ ٱمۡرَأَةٗ تَمۡلِكُهُمۡ وَأُوتِيَتۡ مِن كُلِّ شَيۡءٖ وَلَهَا عَرۡشٌ عَظِيمٞ

من زني را يافتم كه بر آنها پادشاهي مي‌كند، و از همه چيز به او داده شده است، و برايش تخت بزرگى است



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 24

وَجَدتُّهَا وَقَوۡمَهَا يَسۡجُدُونَ لِلشَّمۡسِ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَصَدَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ فَهُمۡ لَا يَهۡتَدُونَ

او و قومش را ديدم كه به جاي الله براي خورشيد سجده مي‌كنند، و شيطان اعمال آنها را براي شان مزين ساخته است، و آنان را از راه [راست] باز داشته است، و آنها هدايت نشده اند



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 25

أَلَّاۤ يَسۡجُدُواْۤ لِلَّهِ ٱلَّذِي يُخۡرِجُ ٱلۡخَبۡءَ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَيَعۡلَمُ مَا تُخۡفُونَ وَمَا تُعۡلِنُونَ

تا براي پروردگارى كه نهان آسمانها و زمين را بيرون مي‌آورد، و آنچه را كه پنهان مي‌داريد، و آشكارا مي‌كند، مي‌داند، سجده نكنند



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 26

ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ۩

پروردگارى كه جز او معبودي نيست، و پروردگار عرش بزرگى است



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 27

۞قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقۡتَ أَمۡ كُنتَ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ

[سليمان] گفت: خواهيم ديد كه آيا راست گفتي، [و] يا از دروغگويان مي‌باشي



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 28

ٱذۡهَب بِّكِتَٰبِي هَٰذَا فَأَلۡقِهۡ إِلَيۡهِمۡ ثُمَّ تَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَٱنظُرۡ مَاذَا يَرۡجِعُونَ

اين نامة مرا ببر، و نزد آنها بيفكن، و خودت دور شو، و ببين كه چه جوابي مي‌دهند



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 29

قَالَتۡ يَـٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ إِنِّيٓ أُلۡقِيَ إِلَيَّ كِتَٰبٞ كَرِيمٌ

[بلقيس] گفت: اي بزرگان! نامة گرانقدري برايم رسيده است



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 30

إِنَّهُۥ مِن سُلَيۡمَٰنَ وَإِنَّهُۥ بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ

آن نامه از سليمان و به نام الله بخشايندة مهربان است



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 31

أَلَّا تَعۡلُواْ عَلَيَّ وَأۡتُونِي مُسۡلِمِينَ

اينكه بر من برتري مجوييد، و تسليم نزد من بياييد



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 32

قَالَتۡ يَـٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ أَفۡتُونِي فِيٓ أَمۡرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمۡرًا حَتَّىٰ تَشۡهَدُونِ

او گفت: اي بزرگان! در كارمن برايم نظر دهيد، كه من هيچ كاري را تا زماني كه حاضر شويد و رأي و نظر خود را بگوييد انجام نداده ام



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 33

قَالُواْ نَحۡنُ أُوْلُواْ قُوَّةٖ وَأُوْلُواْ بَأۡسٖ شَدِيدٖ وَٱلۡأَمۡرُ إِلَيۡكِ فَٱنظُرِي مَاذَا تَأۡمُرِينَ

گفتند: ما داراي نيروي كافي و رزمندگان مي‌باشيم، [و] اختيار در دست تو است پس ببين كه چه فرمان مي‌دهي



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 34

قَالَتۡ إِنَّ ٱلۡمُلُوكَ إِذَا دَخَلُواْ قَرۡيَةً أَفۡسَدُوهَا وَجَعَلُوٓاْ أَعِزَّةَ أَهۡلِهَآ أَذِلَّةٗۚ وَكَذَٰلِكَ يَفۡعَلُونَ

گفت: به يقين پادشاهان وقتي كه [به قصد جنگ] وارد شهري شوند، آنرا به تباهي مي‌كشانند، و عزيزانش را ذليل مي‌سازند، و رفتار شان چنين است



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 35

وَإِنِّي مُرۡسِلَةٌ إِلَيۡهِم بِهَدِيَّةٖ فَنَاظِرَةُۢ بِمَ يَرۡجِعُ ٱلۡمُرۡسَلُونَ

و من هدية براي آنها خواهم فرستاد، تا ببينم فرستادگان با چه خبري باز مي‌گردند



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 36

فَلَمَّا جَآءَ سُلَيۡمَٰنَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٖ فَمَآ ءَاتَىٰنِۦَ ٱللَّهُ خَيۡرٞ مِّمَّآ ءَاتَىٰكُمۚ بَلۡ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمۡ تَفۡرَحُونَ

و چون [فرستادگان] نزد سليمان آمد، او گفت، آيا مرا به مال ياري مي‌كنيد، آنچه كه الله به من داده است، بهتر از آن چيزي است كه براي شما داده است، بلكه اين شما هستيد كه به هدية خود خوشحال مي‌شويد



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 37

ٱرۡجِعۡ إِلَيۡهِمۡ فَلَنَأۡتِيَنَّهُم بِجُنُودٖ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخۡرِجَنَّهُم مِّنۡهَآ أَذِلَّةٗ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ

به سوي شان برگرد، به طور حتم با لشكرياني به سراغ آنان خواهيم آمد، كه توان مقابله با آن را نداشته باشند، و به يقين آنها را از آنجا به خواري و رسوايي بيرون خواهيم كرد



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 38

قَالَ يَـٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ أَيُّكُمۡ يَأۡتِينِي بِعَرۡشِهَا قَبۡلَ أَن يَأۡتُونِي مُسۡلِمِينَ

[سليمان] گفت: اي بزرگان! چه كسي از شما مي‌تواند پيش از آمدن آنها در حال مسلمان شدن، [ويا تسليم شدن] به نزد من، تخت او را برايم بياورد؟



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 39

قَالَ عِفۡرِيتٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ أَنَا۠ ءَاتِيكَ بِهِۦ قَبۡلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَۖ وَإِنِّي عَلَيۡهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٞ

عفريتي از جنيان گفت: من آن تخت را پيش از آنكه از جايت برخيزي برايت مي‌آورم، و من توانا [و] امين هستم



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 40

قَالَ ٱلَّذِي عِندَهُۥ عِلۡمٞ مِّنَ ٱلۡكِتَٰبِ أَنَا۠ ءَاتِيكَ بِهِۦ قَبۡلَ أَن يَرۡتَدَّ إِلَيۡكَ طَرۡفُكَۚ فَلَمَّا رَءَاهُ مُسۡتَقِرًّا عِندَهُۥ قَالَ هَٰذَا مِن فَضۡلِ رَبِّي لِيَبۡلُوَنِيٓ ءَأَشۡكُرُ أَمۡ أَكۡفُرُۖ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشۡكُرُ لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيّٞ كَرِيمٞ

كسي كه علم و دانشي از كتاب داشت، گفت: پيش از آنكه چشم برهم زني آنرا برايت مي‌آورم، و هنگامي كه [سليمان] تخت را در پيش روي خود مستقر ديد، گفت: اين از فضل پروردگار من است، تا مرا بيازمايد، كه آيا شكرگزاري مي‌كنم، و يا ناسپاسي مي‌نمايم، و هر كس كه شكر كند، جز اين نيست كه به نفع خود شكر مي‌كند، و هر كس كه كفران [نعمت] كند، پس به يقين كه پروردگارم بي نياز كريم است



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 41

قَالَ نَكِّرُواْ لَهَا عَرۡشَهَا نَنظُرۡ أَتَهۡتَدِيٓ أَمۡ تَكُونُ مِنَ ٱلَّذِينَ لَا يَهۡتَدُونَ

او گفت: تخت او را برايش ناآشنا گردانيد، تا ببينيم كه آنرا مي‌شناسد، و يا از كساني مي‌شود كه به [شناختن آن] پي نمي‌برند



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 42

فَلَمَّا جَآءَتۡ قِيلَ أَهَٰكَذَا عَرۡشُكِۖ قَالَتۡ كَأَنَّهُۥ هُوَۚ وَأُوتِينَا ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهَا وَكُنَّا مُسۡلِمِينَ

و هنگامي كه [بلقيس] آمد، برايش گفته شد: آيا تخت تو همين گونه است، گفت: گويا عينا همان است، و ما پيش از اين مي‌دانستيم، و تسليم [امر الله] بوديم



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 43

وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعۡبُدُ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ إِنَّهَا كَانَتۡ مِن قَوۡمٖ كَٰفِرِينَ

و آنچه را كه [بلقيس] به جاي الله مي‌پرستيد، او را [از پرستش] الله بازداشته بود، همانا او از گروه كافران بود



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 44

قِيلَ لَهَا ٱدۡخُلِي ٱلصَّرۡحَۖ فَلَمَّا رَأَتۡهُ حَسِبَتۡهُ لُجَّةٗ وَكَشَفَتۡ عَن سَاقَيۡهَاۚ قَالَ إِنَّهُۥ صَرۡحٞ مُّمَرَّدٞ مِّن قَوَارِيرَۗ قَالَتۡ رَبِّ إِنِّي ظَلَمۡتُ نَفۡسِي وَأَسۡلَمۡتُ مَعَ سُلَيۡمَٰنَ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ

به او [بلقيس] گفته شد: به صحن قصر وارد شو، چون آنرا ديد، گمان كرد كه بركة آبي است، و ساقهايش را برزد، [سليمان] گفت: اين قصر صاف و صيقلي از شيشه است، [بلقيس] گفت: پروردگارا! من به خود ستم كرده بودم، و اينك با سليمان به الهى كه پروردگار جهانيان است، تسليم شدم



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 45

وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ فَإِذَا هُمۡ فَرِيقَانِ يَخۡتَصِمُونَ

و به تحقيق به سوي قوم ثمود برادر شان صالح را فرستاديم، كه الله يكتا را بپرستيد، اما آنان دو گروه شدند كه با هم خصومت مي‌كردند



السورة: سورۀ نَمْل

الآية : 46

قَالَ يَٰقَوۡمِ لِمَ تَسۡتَعۡجِلُونَ بِٱلسَّيِّئَةِ قَبۡلَ ٱلۡحَسَنَةِۖ لَوۡلَا تَسۡتَغۡفِرُونَ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ

[صالح] گفت: اي قوم من! چرا پيش از نيكي بدي را به شتاب مي‌خواهيد، چرا از الله طلب آمرزش نمي‌كنيد تا باشد كه مورد رحمت قرار بگيريد