وَمَآ أَسۡـَٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍۖ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
و من در برابر تبليغ اين [رسالت] از شما مزدي نميطلبم، مزد من جز بر پروردگار جهانيان نيست
۞أَوۡفُواْ ٱلۡكَيۡلَ وَلَا تَكُونُواْ مِنَ ٱلۡمُخۡسِرِينَ
پيمانه را كامل بدهيد، و از كم فروشان نباشيد
وَزِنُواْ بِٱلۡقِسۡطَاسِ ٱلۡمُسۡتَقِيمِ
و با ترازوي درست وزن كنيد
وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡيَآءَهُمۡ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِينَ
و از ارزش اموال مردم نكاهيد، و در زمين فساد كاري نكنيد
وَٱتَّقُواْ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ وَٱلۡجِبِلَّةَ ٱلۡأَوَّلِينَ
و از آن ذاتي كه شما و آفريدگان پيشين را آفريد بترسيد
قَالُوٓاْ إِنَّمَآ أَنتَ مِنَ ٱلۡمُسَحَّرِينَ
[مردمان ايكه] گفتند: [اي شعيب] تو به يقين از سحر شدگاني
وَمَآ أَنتَ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا وَإِن نَّظُنُّكَ لَمِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ
و تو جز بشري همانند ما نيستي، و گمان ميكنيم كه تو از دروغگويان ميباشي
فَأَسۡقِطۡ عَلَيۡنَا كِسَفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّـٰدِقِينَ
و اگر از راستگويان هستي، قطعة از آسمان را بر سر ما فرو افكن
قَالَ رَبِّيٓ أَعۡلَمُ بِمَا تَعۡمَلُونَ
[شعيب] گفت: پروردگارم به آنچه ميكنيد، داناتر است
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمۡ عَذَابُ يَوۡمِ ٱلظُّلَّةِۚ إِنَّهُۥ كَانَ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٍ
پس او را تكذيب كردند، و عذاب روز ظُلَّه آنان را فرو گرفت، بي گمان آن [عذاب]، عذاب روز بزرگى بود
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗۖ وَمَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
همانا در اين ماجرا نشانة [از قدرت الله متعال] است، ولي اكثر شان ايمان نياوردند
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلۡقَآءَ مَدۡيَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّيٓ أَن يَهۡدِيَنِي سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ
و چون [موسي] به طرف مدين روي آورد، گفت: اميد است پروردگارم مرا به راه راست هدايت نمايد
وَلَمَّا وَرَدَ مَآءَ مَدۡيَنَ وَجَدَ عَلَيۡهِ أُمَّةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ يَسۡقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ ٱمۡرَأَتَيۡنِ تَذُودَانِۖ قَالَ مَا خَطۡبُكُمَاۖ قَالَتَا لَا نَسۡقِي حَتَّىٰ يُصۡدِرَ ٱلرِّعَآءُۖ وَأَبُونَا شَيۡخٞ كَبِيرٞ
و هنگامي كه به [چاه] آب مدين رسيد، ديد گروهي از مردم [به حيوانات خود] آب ميدهند، و پايين تر از آنان، دو زن را ديد كه [گوسفندان خود را از آب دادن] دور نگه ميدارند، [موسي به آن دو زن] گفت: چرا چنين ميكنيد؟ گفتند: ما به [حيوانات] خود آب نميدهيم، تا اينكه چوپانان [گوسفندان] خود را [از آب دادن] برگردانند، و پدر ما پير مرد كهن سالي است
وَإِلَىٰ مَدۡيَنَ أَخَاهُمۡ شُعَيۡبٗا فَقَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱرۡجُواْ ٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِينَ
و به سوي [اهل] مدين، برادر شان شعيب را فرستاديم، گفت: اي قوم من! الله را بپرستيد، و به روز قيامت اميدوار باشيد، و در زمين فساد كاري نكنيد
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِي دَارِهِمۡ جَٰثِمِينَ
او را تكذيب كردند، و زلزله آنان را فرو گرفت، و به خانه هاي خود از پاي در آمدند
وَثَمُودُ وَقَوۡمُ لُوطٖ وَأَصۡحَٰبُ لۡـَٔيۡكَةِۚ أُوْلَـٰٓئِكَ ٱلۡأَحۡزَابُ
و [قوم] ثمود، و قوم لوط، و مردم أَيْكَه، اين گروه ها [نيز پيامبران را تكذيب نمودند]
وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡأَيۡكَةِ وَقَوۡمُ تُبَّعٖۚ كُلّٞ كَذَّبَ ٱلرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ
و اهل أيكه، و قوم تُبَّعْ، همگي اينها پيامبران را تكذيب نمودند، و [همان بود] كه و عدة عذاب من در بارة آنها تحقق يافت