فَقُلۡنَا يَـٰٓـَٔادَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوّٞ لَّكَ وَلِزَوۡجِكَ فَلَا يُخۡرِجَنَّكُمَا مِنَ ٱلۡجَنَّةِ فَتَشۡقَىٰٓ
و گفتيم: اي آدم! به يقين اين [ابليس] براي تو و براي همسر تو دشمن است، پس مبادا شما را از بهشت بيرون كند، كه به مشقت ميافتي
إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعۡرَىٰ
همانا برای تو در آنجا [در بهشت]، اين است كه نه گرسنه ميشوي، و نه برهنه ميماني
وَأَنَّكَ لَا تَظۡمَؤُاْ فِيهَا وَلَا تَضۡحَىٰ
و اينكه در آنجا نه تشنه ميشوي، و نه در گرمي آفتاب ميماني
فَوَسۡوَسَ إِلَيۡهِ ٱلشَّيۡطَٰنُ قَالَ يَـٰٓـَٔادَمُ هَلۡ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ ٱلۡخُلۡدِ وَمُلۡكٖ لَّا يَبۡلَىٰ
پس شيطان او را وسوسه كرد، [و] گفت: اي آدم! آيا [مي خواهي] تو را به درخت جاودانگي، و سلطنتي كه زوال ندارد، رهنمايي كنم
وَلَقَدۡ صَدَّقَ عَلَيۡهِمۡ إِبۡلِيسُ ظَنَّهُۥ فَٱتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقٗا مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
و به يقين شيطان گمان خود را در بارة آنان راست يافت، و [همگان] جز گروهي از مؤمنان از وي پيروي كردند.
وَمَا كَانَ لَهُۥ عَلَيۡهِم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّا لِنَعۡلَمَ مَن يُؤۡمِنُ بِٱلۡأٓخِرَةِ مِمَّنۡ هُوَ مِنۡهَا فِي شَكّٖۗ وَرَبُّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٍ حَفِيظٞ
و براي شيطان بر آنان هيچ سلطة نبود، مگر براي آنكه خواستيم كسي را كه به آخرت ايمان ميآورد، از كسي كه از آن در شك است، معلوم بداريم، و پروردگار تو بر همه چيز نگهبان است.
إِذۡ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَـٰٓئِكَةِ إِنِّي خَٰلِقُۢ بَشَرٗا مِّن طِينٖ
[و اى پيامبر بياد آور] هنگامي كه پروردگارت براي فرشتگان گفت: من بشري را از گِل ميآفرينم
فَإِذَا سَوَّيۡتُهُۥ وَنَفَخۡتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُۥ سَٰجِدِينَ
و چون او را درست كردم، و از روح خود در او دميدم، براي او به سجده بيفتيد
فَسَجَدَ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ كُلُّهُمۡ أَجۡمَعُونَ
و همة فرشتگان باهم سجده كردند
إِلَّآ إِبۡلِيسَ ٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ
مگر ابليس كه [از سجده كردن] تكبر نمود، و از كافران گرديد
قَالَ يَـٰٓإِبۡلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسۡجُدَ لِمَا خَلَقۡتُ بِيَدَيَّۖ أَسۡتَكۡبَرۡتَ أَمۡ كُنتَ مِنَ ٱلۡعَالِينَ
[الله] فرمود: اي ابليس! چه چيز تو را مانع شد تا براي چيزي كه به دو دست خود آفريده ام، سجده نمايي؟ آيا تكبر نمودي، و يا از بلند مرتبهها بودي
قَالَ أَنَا۠ خَيۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِي مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِينٖ
گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفريدي، و اورا از گِل
قَالَ فَٱخۡرُجۡ مِنۡهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٞ
[الله] فرمود: از اينجا [بهشت] بيرون شو، كه به يقين رانده شده هستي
وَإِنَّ عَلَيۡكَ لَعۡنَتِيٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلدِّينِ
و به يقين تا روز قيامت لعنت من بر تو خواهد بود
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرۡنِيٓ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ
[ابليس] گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزي كه [مردمان] زنده ميشوند، مهلت بده
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِينَ
[الله] فرمود: همانا تو از مهلت داده شدگاني
إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡوَقۡتِ ٱلۡمَعۡلُومِ
تا آن روز وقت معين [كه وقت فناي عالَم باشد]
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغۡوِيَنَّهُمۡ أَجۡمَعِينَ
گفت: پس به عزت تو قَسَم كه همة آنان را گمراه ميكنم
إِلَّا عِبَادَكَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِينَ
مگر بندگان مُخْلَص تو را
قَالَ فَٱلۡحَقُّ وَٱلۡحَقَّ أَقُولُ
[الله] فرمود: اين حق است، و حق را ميگويم
لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنۡهُمۡ أَجۡمَعِينَ
به يقين دوزخ را از تو[ابليس]، و از كساني كه از تو پيروي كنند، پُر خواهم كرد
وَأَنَّهُۥ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى ٱللَّهِ شَطَطٗا
و اينكه نابخردان ما در بارة الله سخنان نادرستي ميگفتند