وَجَنَّـٰتٖ وَعُيُونٍ
وباغها، و چشمه ساران مدد كرده است
إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ
به يقين من از عذاب روز بزرگى بر شما ميترسم
قَالُواْ سَوَآءٌ عَلَيۡنَآ أَوَعَظۡتَ أَمۡ لَمۡ تَكُن مِّنَ ٱلۡوَٰعِظِينَ
[قوم هود] گفتند: خواه ما را موعظه كني، و خواه موعظه نكني، براي ما يكسان است
إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا خُلُقُ ٱلۡأَوَّلِينَ
اين [گفتار تو] جز شيوة پيشينيان نيست
وَمَا نَحۡنُ بِمُعَذَّبِينَ
و ما عذاب نخواهيم شد
فَكَذَّبُوهُ فَأَهۡلَكۡنَٰهُمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗۖ وَمَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
پس او را تكذيب كردند، و آنها را هلاك ساخيتم، به يقين در اين ماجرا نشانة [از قدرت الله] است، ولي اكثر شان ايمان نياوردند
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
و به يقين پروردگار تو پيروزمند مهربان است
۞وَٱذۡكُرۡ أَخَا عَادٍ إِذۡ أَنذَرَ قَوۡمَهُۥ بِٱلۡأَحۡقَافِ وَقَدۡ خَلَتِ ٱلنُّذُرُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦٓ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَ إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ
و [اي پيامبر! سرگذشت هود] برادر [قوم] عاد را ياد آوري كن، زماني كه قوم خود را در زمين احقاف بيم داد، و به تحقيق كه پيش از او و بعد از او بيم دهندگاني آمده بودند كه [هر كدام براي قوم خود ميگفتند:] جز الله را نپرستيد، كه من در بارة شما از عذاب روز بزرگى ميترسم
قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِتَأۡفِكَنَا عَنۡ ءَالِهَتِنَا فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّـٰدِقِينَ
[قوم او] گفتند: آيا آمدهاي كه ما را از [عبادت] معبودان ما برگرداني، اگر راست ميگويي، آنچه را كه به ما وعده ميدهي، [بر سر ما] بياور
قَالَ إِنَّمَا ٱلۡعِلۡمُ عِندَ ٱللَّهِ وَأُبَلِّغُكُم مَّآ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦ وَلَٰكِنِّيٓ أَرَىٰكُمۡ قَوۡمٗا تَجۡهَلُونَ
گفت: جز اين نيست كه دانستن [وقت نزول عذاب] در نزد الله است، من چيزي را براي شما تبليغ ميكنم كه به آن فرستاده شده ام، ولي من شما را مردم جاهلي ميبينم
فَلَمَّا رَأَوۡهُ عَارِضٗا مُّسۡتَقۡبِلَ أَوۡدِيَتِهِمۡ قَالُواْ هَٰذَا عَارِضٞ مُّمۡطِرُنَاۚ بَلۡ هُوَ مَا ٱسۡتَعۡجَلۡتُم بِهِۦۖ رِيحٞ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٞ
و چون [عذاب] را ديدند كه به صورت ابري، به سوي وادي هاي شان در حركت است، گفتند: اين ابري است كه براي ما باران ميآورد، [هود گفت: چنين نيست] بلكه همان [عذابي است] كه در آمدنش شتاب ميكرديد، بادي است كه در آن عذاب درد ناكي است
تُدَمِّرُ كُلَّ شَيۡءِۭ بِأَمۡرِ رَبِّهَا فَأَصۡبَحُواْ لَا يُرَىٰٓ إِلَّا مَسَٰكِنُهُمۡۚ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡمُجۡرِمِينَ
همه چيز را به فرمان پروردگارش نابود ميكند، پس چنان گشتند، كه جز خانه هاي شان ديده نميشد، ما مردم مجرم را اينگونه كيفر ميدهيم
وَلَقَدۡ مَكَّنَّـٰهُمۡ فِيمَآ إِن مَّكَّنَّـٰكُمۡ فِيهِ وَجَعَلۡنَا لَهُمۡ سَمۡعٗا وَأَبۡصَٰرٗا وَأَفۡـِٔدَةٗ فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُمۡ سَمۡعُهُمۡ وَلَآ أَبۡصَٰرُهُمۡ وَلَآ أَفۡـِٔدَتُهُم مِّن شَيۡءٍ إِذۡ كَانُواْ يَجۡحَدُونَ بِـَٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ
و ما [قوم عاد] را در چيزهايي تمكن [و قدرت] داديم، كه به شما چنين تمكن [و قدرتي] نداديم، و براي آنها گوش و چشمها و دلها داديم، ولي گوش و چشمها، و دلها، به حال شان سودي نبخشيد، زيرا آيات الله را انكار ميكردند، و [سر انجام] آنچه را كه مورد استهزاء قرار ميدادند، آنانرا فراگرفت